جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: لانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آشیان . آشیانه . رجوع به هر دو کلمه شود. آشیانه و خانه ٔ زنبور و جانوران پرنده و چرنده و درنده باشد عموماً و خانه ٔ زنبور و مرغ خانگی را گویند خصوصاً. (برهان ). جای مرغ و موش و مار. جای مرغان و دام و دد و حشره . خانه ٔ زنبور بی شهد و آشیانه ٔ مرغان . (غیاث ). آشیانه ٔ مرغ . (صحاح الفرس ) : این جهان شهوتی بتخانه ای ست انبیا و کافران را لانه ای ست . مولوی . درفتاد اندر بنا و خانه ها تازد اندر پر مرغ ولانه ها. مولوی . تو چو کبوتربچه زاده ٔ این لانه ای گر تو نیائی به خود مات از این سو کشیم . مولوی . هله صیاد نگوئی که چه دام است و چه دانه که چو سیمرغ ببیند بجهد مست ز لانه . مولوی . هف ّ؛ لانه ٔ سبک کم عسل یا بی عسل . (منتهی الارب ). - لانه ٔ زنبور، گبت خانه . منج آشیان . زنبورخانه . - لانه ٔ سگ ؛ جای سگ . - لانه ٔ مور ؛ جرثومه . خانه ٔ مور. قریه . قریه ٔ نمل . - لانه ٔ موش ؛ سوراخ موش . - امثال : سگ کجا لانه کجا ؟ سگ ماده به لانه شیر نر است . مثل لانه ٔ زنبور، پر ازدحام و پرغوغا. || صاحب آنندراج گوید: جهانگیری و برهان به معنی صدا و ندا و خوانندگی و نغمه پردازی گرفته اند و بدین بیت مولوی در جهانگیری استشهاد شده : خود گلشن بخت است این یارب چه درخت است این صد بلبل مست اینجا هر لحظه کند لانه . و پیداست که این معنی سهو است و لانه در بیت فوق معنی آشیانه دارد - انتهی . || (ص ) کاهل و بیکار. (لغت نامه ٔ اسدی ). کاهل و بیکار و بی غیرت . (برهان ) : کنون جوئی همی حیلت که گشتی سست و بی طاقت ترا دیدم به برنائی فسار آهخته و لانه . کسائی . مردم نشدستی چو می ندانی جز خوردن و خفتن چو ثور لانه . ناصرخسرو. کنون پارسائی همی کرد خواهی چوماندی بسان خری پیر و لانه . ناصرخسرو. دانه بدام اندرون مجو که شوی خوار چون سپری گشت دانه چون خر لانه . ناصرخسرو. || دریده شده و پاره گردیده . || رانده و دور کرده شده . (برهان ). 1- آشيانه، آشيان، سوراخ، عريش، كاشانه، كنام
2- شان، كندو
3- بيكاره، تن آسا، تنبل، كاهل nest, den, lair عش، وكر، حضنة، عش الزوجية، معحضن، عشش، بنى عشا، قطن، نزل yuva nid nest nido nido اشیانه، اسایشگاه، پاتوغ، نشیمن، کمینگاه، غار، کنام، خلوتگاه، دزدگاه، لانه خرگوش و غیره، طبقه، محل استراحت جانور، گل
کلمه "لانه" در زبان فارسی به معنای مکان زندگی حیوانات (مانند پرندگان) یا به طور کلی به معنای محل سکونت است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
نقطهگذاری: وقتی در جملات از "لانه" استفاده میشود، باید به قواعد نقطهگذاری توجه کرد. این کلمه معمولاً در جملات عادی به کار میرود و نیازی به علامت خاصی ندارد مگر در موارد خاص.
تطابق با مضاف و مضافالیه: در جملاتی که "لانه" مضاف است، باید به تطابق آن با مضافالیه توجه شود. به عنوان مثال: "لانه پرندگان"، "لانه موشها".
افعال و صفتها: "لانه" میتواند با افعال و صفتها ترکیب شود، مانند "لانهای آرام" یا "لانه پررونق". ترکیبهای مناسب برای توصیف ویژگیها یا حالات مختلف میتواند گسترشدهنده دایره لغات شما باشد.
فعل مناسب: معمولاً "لانه" به همراه افعالی مانند "داشتن"، "ساختن"، "یافتن" و غیره به کار میرود. به عنوان مثال: "پرندگان لانه میسازند."
استفاده در اشعار و نثر: کلمه "لانه" میتواند در متون ادبی نیز به کار رود و به عنوان نماد یا استعاره مورد استفاده قرار گیرد.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "لانه" به طور صحیح و مؤثر در نوشتههای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
پرندگان در بهار به لانههای خود برمیگردند تا تخمگذاری کنند.
بچهغوغاها در لانههای نرم و گرم خود خوابیده بودند.
لانهسازی یکی از مهمترین ویژگیهای طبیعی پرندگان است که به بقا و حفاظت از جوجهها کمک میکند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: اشیانه، اسایشگاه، پاتوغ، نشیمن، کمینگاه، غار، کنام، خلوتگاه، دزدگاه، لانه خرگوش و غیره، طبقه، محل استراحت جانور، گل