لاوه
licenseمعنی کلمه لاوه
معنی واژه لاوه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | law | ||
واژه | لاوه | ||
معادل ابجد | 42 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | lāve | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [قدیمی] | ||
مختصات | (وَ یا وِ)(اِ.) | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی لاوه | ||
پخش صوت |
لاوه .[ وَ / وِ ] (اِ) لابه . چرب زبانی . لامانی . لابه گری . تملق . (برهان ). چاپلوسی . (لغت نامه ٔ اسدی در کلمه ٔ لامانی ). تبصبص : اما عاقلتر از او در جوال افتعال غماز و نمام شده اند و به محال و عشوه و لاوه ٔ ایشان مغرور گشته . (راحةالصدور راوندی ). و عاقل ترین مردمان در جوال محال ایشان رود و به عشوه و لاوه ٔ ایشان مغرور گردد. (سندبادنامه ص 101). || فریب و بازی دادن . || سخن . (برهان ). || بازی چالیک و آن دو پارچه چوب است که اطفال بدان بازی کنند یکی بقدرسه وجب و دیگری بمقدار یک قبضه و هردو سر چوب ِ کوتاه تیز میباشد. (برهان ). بازی اطفال که به هندی گلی دندا گویند. (غیاث ). لاو. قله . مقلی . قلی . غوک چوب . الک دولک . رجوع به الک دولک و رجوع به لاو شود. || لاو. خاک سفید که با گلابه ٔ آن خانه ها را سفید کنند. رجوع به لاو در این معنی شود.
law