جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

la'nat
curse  |

لعنت

معنی: لعنت . [ ل َ ن َ ] (ع اِمص ) لعنة. اسم است لعن را. قال اﷲتعالی : أن لعنةاﷲ علی الظالمین . (قرآن 44/7).ج ، لعان ، لعنات . راندگی . (منتهی الارب ). فربه . (صحاح الفرس ). نفرین . بهل . بهلة. رِجس . بُعد. رجم . سب ّ. (منتهی الارب ). ضد برکت . (قاموس کتاب مقدس ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: به فتح لام و سکون عین ، اسم است از لعن و لعن در اصل لغت به معنی راندن است و شرعاًدور ساختن خداست بنده را از در رحمت خود در این جهان به قطع توفیق از بنده و در جهان دیگر به مبتلی ساختن بنده را به عقوبت کما وقع فی المفردات . و این تعریف در حق کفار بود، اما درباره ٔ مؤمنان لعنت عبارت است از فرودآوردن بنده از پایه ٔ نیکان و مقام صلحا هکذا وقع فی جامع الرموز فی کتاب الایمان :
چو او آفریدم بکردمش رد
همی لعنتش جاودان می سزد.
فردوسی .
مزد یابدهرکه او بر دشمنش لعنت کند
دشمنش لعنت فزون یابد ز ابلیس لعین .
فرخی .
چون معمای مسعدی برسید دیگر روز با من خالی داشت . این خلوت دیری بکشید و بسیار نومیدی کرد و بگریست و گفت : لعنت بر این بدآموزان باد. (تاریخ بیهقی ص 337). میترسم که ناگاه ... چون لعنت که بر ابلیس فرودآمد به سر من فرودآیند. (تاریخ بیهقی ).
چون نیندیشی که می بر خویشتن لعنت کنی
از خرد بر خویشتن لعنت چرا داری روا.
ناصرخسرو.
چو لعنت کند بربدان بدکنش
همی لعنت او بر تن خود کند.
ناصرخسرو.
وآنگه تو گرد بوحنیفه نگردی
بر فلک مه برند لعنت و فریاد.
ناصرخسرو.
نه بدان لعنت است بر ابلیس
کو نداند همی یمین ز یسار
بل بدان لعنت است کاندر دین
علم داند به علم نکند کار.
سنائی .
سنگ باران ابر لعنت باد
بر زن نیک تا به بد چه رسد.
خاقانی .
یزدانش ز لعنت آفریده
وز تربیتش جهان پشیمان .
خاقانی .
میخواست او نشانه ٔ لعنت کند مرا
کرد آنچه خواست ، آدم خاکی بهانه بود.
خاقانی .
صد لعنت باد بر وجودش
بر امت او هزار چندان .
خاقانی .
به لعنت باد تا باشد زمانه
تبارش تیر لعنت را نشانه .
نظامی .
نیکوان رفتند و سنتها بماند
وز لئیمان ظلم و لعنتها بماند.
مولوی .
مگر کآن سیه نامه ٔ بی صفا
به دوزخ رود لعنت اندر قفا.
سعدی .
نماند ستمکار بدروزگار
بماند بر اولعنت پایدار.
سعدی (بوستان چ یوسفی ص 69).
التعان ، تلاعن ؛ لعنت خواندن بر یکدیگر. ملاعنة، لعان ؛ لعنت خواندن شوی و زن بر یکدیگر. (منتهی الارب ). ابتهال ؛ لعنت کردن یکدیگر را.
- به لعنت خدا نیرزیدن ؛ به هیچ نیرزیدن .
- امثال :
خودم کردم که لعنت بر خودم باد .
سنگ از جایش پا می شود بد میگوید (یا) تف و لعنت میکند .
لعنت به دکانداری که مشتری خود را نشناسد .
لعنت به کار دست پاچه .
لعنت به همکار بد .
|| (مص ) نفرین کردن . || از صورت بگردانیدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). || (اِ) عذاب .
- لعنةاﷲ ؛ نفرین خدای :
صبغةاﷲ نام آن رنگ لطیف
لعنةاﷲ بوی آن رنگ کثیف .
مولوی .
... ادامه
779 | 0
مترادف: دعاي بد، سب، سنه، فريه، لعن، نفرين
متضاد: آفرين، دعا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، اسم مصدر) [عربی: لعنة]
مختصات: (لَ نَ) [ ع . لعنة ] (اِمص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: la'nat
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 550
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
curse | damnation , cuss , malediction , execration
ترکی
küfür
فرانسوی
malédiction
آلمانی
fluch
اسپانیایی
maldición
ایتالیایی
maledizione
عربی
لعن | جدف , اشتم , تعذب , تشقى , نزل به بلاء , بلاء , شقاء , سبب البلاء و الشقاء , لعنة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "لعنت" در زبان فارسی معانی متفاوتی دارد و در موارد مختلفی به کار می‌رود. در زیر به بررسی قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه می‌پردازیم:

1. استفاده از "لعنت" در جملات:

  • معنی و مفهوم: "لعنت" به معنای نفرین و دشنام است و معمولاً در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که شخص یا چیزی مورد نفرت قرار گیرد.
  • جملات مثال:
    • لعنت بر دشمنان وطن.
    • او را به خاطر خیانتش لعنت می‌کنم.

2. نگارش و املا:

  • "لعنت" به همین شکل و بدون هیچ گونه تغییر نوشته می‌شود.
  • در نگارش‌های رسمی و متون علمی، بهتر است از به کار بردن آن در موقعیت‌های غیررسمی اجتناب شود.

3. ساختار گرامری:

  • "لعنت" به عنوان اسم تنها به کار می‌رود و معمولاً همراه با ابزار‌های جملات (مثل حروف اضافه یا قیدهای زمان) مورد استفاده قرار می‌گیرد.

4. به کار بردن در متن:

  • در متن‌های ادبی، "لعنت" ممکن است به عنوان یک نماد عاطفی یا برای ایجاد تأثیر استفاده شود.
  • در متون دینی یا عرفانی، ممکن است به‌کاربران یادآوری کنند که باید از لعنت کردن دیگران خودداری کنند.

5. نکات فرهنگی:

  • در فرهنگ ایرانی، استفاده از کلمه "لعنت" ممکن است بار منفی و توهین‌آمیزی داشته باشد، بنابراین در موقعیت‌های اجتماعی به کار بردن آن باید با احتیاط صورت گیرد.

با رعایت این نکات می‌توانید به درستی از کلمه "لعنت" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. لعنت بر هر کسی که به دیگران ظلم می‌کند و آرامش را از آن‌ها می‌گیرد.
  2. وقتی به یاد خاطرات تلخ گذشته می‌افتم، لعنتی نصیبم می‌شود که نمی‌توانم فراموش کنم.
  3. در زندگی‌ام بارها به این نتیجه رسیده‌ام که لعنت به مشکلات، زیرا همیشه راهی برای عبور از آن‌ها وجود دارد.

واژگان مرتبط: نفرین، دشنام، فحش، سب، بلاء، لعن، لعنت شدگی، بد گویی، تنفر، نفرت، مایهءنفرت، زشتی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری