جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: لوده . [ ل َ / لُو دَ / دِ ] (ص )مزاح . چکه . سخت چکه . خوش طبع. دَعّابه . آنکه سخنان خنده آور گوید برای لذت خویش و دیگران . بخلاف مسخره که برای دیگران گوید تا چیزی بدو دهند. سخت مزاح . شوخ ومزّاح که هیچگاه مزاح او زننده نیست و برای خوشی خود مزاح کند. کلمه ٔ لوده بیشتر در صفت زنان و چکه در مردان مستعمل است . || بددهن . فحاش (از لغت گناباد خراسان ). || (اِ) سبد دراز که بر پشت گیرند و بر اسب و خر نیز بار کنند و آن را گواره نیز گویند. (آنندراج ). سبدی باشد دراز که میوه در آن کنند و بر پشت گرفته به جاها برند و دو تای آن را بر چاروا بار کنند. (برهان ). گواره . سبد بزرگ که در آن میوه ریزند: العیاذ باﷲ گوده ملا که لوده ٔ خداست . (از نامه ٔ قائم مقام فراهانی از سبک شناسی ج 3 ص 354). بي غيرت، مزاح، مسخره، هرزه، هزال zany, buffoon, clown, farceur, fool, footler, harlequin, hobbyhorse, punchinello, tomfool, loda مهرج، المضحك، المغفل، الأحمق، ساذج، أحمق yüklendi chargé geladen cargado caricato مقلد، ادمابله، ادمانگل، دلقک، بذله گو، احمق، نادان، ابله، خر، نوعی سگ کوچک خالدار، حقه بازی، اسب چوبی، کار تفریحی، ادم خپله، نمایش پهلوان کچل، ادم نادان، بلید
کلمه "لوده" یک واژه عامیانه و غیررسمی در زبان فارسی است که به معنای فردی نادان یا احمق به کار میرود. این واژه ممکن است در برخی مناطق و در محافل خاصی با کنایه یا طنز استفاده شود. برای استفاده درست از این کلمه و همچنین رعایت قواعد نگارشی، میتوانید به نکات زیر توجه کنید:
استفاده در متن: در متون رسمی، از استفاده از لغات عامیانه و غیررسمی خودداری کنید. اگر در یک متن غیررسمی یا محاورهای بخواهید از "لوده" استفاده کنید، دقت کنید که به درستی مفهوم را منتقل کند.
نقطهگذاری: در جملات حاوی این کلمه، از قواعد نقطهگذاری پیروی کنید. برای مثال:
او همواره حرفهای لودهای میزند.
در این جمع، فقط او بود که لوده به نظر میرسید.
استفاده مناسب: این کلمه معمولاً به صورت توهینآمیز به کار میرود؛ بنابراین در استفاده از آن احتیاط کنید و توجه به حس و حال دیگران داشته باشید.
توجه به سیاق: قبل و بعد از استفاده از این کلمه، جملات و عبارات را به گونهای فرموله کنید که به معنی و مفهوم جمله لطمهای نزنید.
همیشه به یاد داشته باشید که زبان و واژگان میتوانند تأثیر زیادی بر ارتباطات داشته باشند؛ بنابراین انتخاب واژهها باید با احتیاط و آگاهی انجام شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کودک به زمین افتاد و با صدای بلند گفت: "من لوده شدم!"
آن روز، هوای گرم باعث شد که همه احساس لوده بودن کنند.
وقتی به جشن تولد رفتم، دوستانم گفتند که چقدر لوده هستم که فراموش کردهام هدیه ببرم.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: مقلد، ادمابله، ادمانگل، دلقک، بذله گو، احمق، نادان، ابله، خر، نوعی سگ کوچک خالدار، حقه بازی، اسب چوبی، کار تفریحی، ادم خپله، نمایش پهلوان کچل، ادم نادان، بلید