جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

luli
tipsiness  |

لولی

معنی: لولی . (ص نسبی ، اِ) منسوب به لول که به معنی بی شرمی و بی حیائی باشد. (از غیاث ). لوری . فیج . غره چی . زط. چیگانه .زنگاری . کولی . غربالبند. غرچه . قرشمال . سوزمانی . توشمال . زنگانه . کاولی . کابلی . کاول . کاوول . بکاوول . بکاول . زرگر کرمانی . گیلانی . حرامی . لوند. غربتی . یوت .الواط. سرودگوی کوچه ها و گدای در خانه ها و در هندوستان زن فاحشه و قحبه را گویند. (برهان ) :
این دل سرگشته همچون لولیان
بار دیگر جای مسکن میکند.
خاقانی .
اگر شجاع الدین عقل غالب آید نفس لولی باش لوند شکل هر جانشین یاوه روی را اسیر کند. (کتاب المعارف ).
با ترکتاز طره ٔ هندوی تو مرا
همواره همچو بنگه لولی است خان و مان .
کمال اسماعیل .
مهبط نور الهی نشود خانه ٔ دیو
بنگه لولی کی منزل سلطان گردد.
کمال اسماعیل .
مشک لولی نه لایق طیب است
روستائی که می خورد عیب است .
اوحدی .
حب ّ لولی گر از شکر باشد
حبةالقلب را بتر باشد.
اوحدی .
ز مهر آینه لولی زن سپیده فروش
ز فرق خود قصب زرد ماهتاب نهد.
بدر جاجرمی .
زهی ترک کمان ابرو دو چشمت راست پیوسته
سنانهاگرد بر گرد دو لولی طفل بازیگر.
بدر جاجرمی .
صبا زآن لولی شنگول سرمست
چه داری آگهی چون است حالش .
حافظ.
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را.
حافظ.
لولئی با پسر خود ماجرا میکرد که تو هیچ کاری نمی کنی و عمر در بطالت به سر می بری ... (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلین ص 141).
باده و چنگ و شاهد و لولی
عقلها را دهند معزولی .
هدایت .
تیغ غزا مرد نکو را بود
تیغ زبان لولی کو را بود.
و رجوع به لولیان شود.
|| نازک و لطیف و ظریف . (برهان ).
... ادامه
951 | 0
مترادف: 1- قرشمال، قرشمال، كولي، لوري 2- روسپي، هرجايي 3- بي آزرم، بي حيا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) ‹لوری› [قدیمی]
مختصات: (ص نسب .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 76
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
tipsiness | Gipsy , loli
عربی
النطاقات
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "لولی" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. در زیر به برخی قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌شود:

  1. معنی و کاربرد:

    • "لولی" معمولاً به فردی اشاره دارد که دارای ویژگی‌های خاصی باشد، مانند فردی که در کارهای خاصی مهارت دارد یا به نوعی متفاوت از دیگران رفتار می‌کند.
    • همچنین "لولی" به معنای نوعی عروسک یا اسباب بازی نیز استفاده می‌شود.
  2. نحوه نوشتار:

    • کلمه "لولی" به صورت پیوسته و با حروف کوچک نوشته می‌شود، مگر اینکه در ابتدای جمله باشد.
    • از نگارش‌های غیررسمی و شکسته پرهیز شود.
  3. تلفظ:

    • تلفظ این کلمه به صورت "لُلی" (با "و" کشیده) است و به همین ترتیب در نگارش نیز باید رعایت شود.
  4. صرف و نحو:

    • در جملات مختلف می‌توان از کلمه "لولی" به‌عنوان اسم یا صفت استفاده کرد.
  5. علائم نگارشی:
    • در استفاده از کلمه "لولی"، باید به قواعد عمومی برای استفاده از علائم نگارشی توجه شود. به عنوان مثال، اگر در انتهای جمله به کار برود، باید نقطه گذاشته شود.

مثال:

  • "او یک لولی باهوش و خلاق است."
  • "لولی در بازار بسیار مورد توجه قرار گرفته است."

با رعایت این نکات، می‌توان به درستی و به زیبایی از کلمه "لولی" در نگارش فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. لولی کوچک با صدای شیرینش همه را شاد کرد.
  2. مادرش برایش یک عروسک لولی خرید تا با آن بازی کند.
  3. در میان بازی‌های حیاط، لولی با دوستانش دور هم جمع شدند و لحظات خوشی را سپری کردند.

واژگان مرتبط: مستی، سرخوشی، کولی، لول

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری