جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

lik
lake  |

لیک

معنی: لیک . (از ع ، حرف ربط) صورتی از لکن عربی است که آن را لیکن ، ولیک و ولی نیز گویند. مخفف لیکن است . لکن . امّا. بیک . ولیکن . پن . صاحب المعجم گوید: «در پارسی قدیم بیک استعمال کرده اند به امالت کسره ٔ باء و اکنون آن لفظ از زبانها افتاده است و مهجورالاستعمال شده و باء را به لام بدل کرده اند و لیک میگویند». بنابراین ، لیک مخفف لکن عربی نیست و بی شبهه اصل آن بیک فارسی است و به همان معنی :
هر دو یک گوهرند لیک به طبع
این بیفسرد وآن دگر بگداخت .
رودکی .
بهایم ... با وی [ مردم ] یکسان است ، لیک مردم را که ایزد... این دو نعمت عطا داده است از بهایم جداست . (تاریخ بیهقی ).
لیک اندر دل خسان آسان
چون به خس مار درخزد خناس .
ناصرخسرو.
دندانه ٔ کلید در دعویند لیک
همچون زبان قفل گه معنی الکنند.
سنائی .
کنم سرکشی لیک با سرکشان .
نظامی .
مرا همچنین نام نیک است لیک
ز علت نگوید بداندیش نیک .
نظامی .
گرچه دوزخ دور داردزو نکال
لیک جنت به ورا فی کل حال .
مولوی .
پاک بود از شهوت و حرص و هوی ̍
نیک کرد او، لیک نیک بدنما.
مولوی .
دید رنج و کشف شدبر وی نهفت
لیک پنهان کرد و با سلطان نگفت .
مولوی .
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست .
مولوی .
در کف او خار و سایه اش نیز نیست
لیکتان از حرص آن تمییز نیست .
مولوی .
لیک تا آب از قذر خالی شدن
تنقیه شرط است در جوی بدن .
مولوی .
آن یکی میزد یتیمی را به قهر
قند بود آن لیک بنمودی چو زهر.
مولوی .
این توانی که نیائی ز در سعدی باز
لیک بیرون شدن از خاطر او نتوانی .
سعدی .
قامت زیبای سرو کاینهمه وصفش کنند
هست به صورت بلند، لیک به معنی قصیر.
سعدی .
نمیکنم گله ای لیک ابر رحمت دوست
به کشتزار جگرتشنگان نداد نمی .
حافظ.
لیک با اوشمع صحبت درنمی گیرد از آنک
من سخن از آسمان میگویم او از ریسمان .
سبزواری .
... ادامه
633 | 0
مترادف: اما، لاكن، ليكن، منتها، ولي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (حرف، قید) [مٲخوذ از عربی، مخففِ لیکن]
مختصات: (حر رب .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: حرف اضافه
آواشناسی: lik
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 60
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
lake
ترکی
göl
فرانسوی
lac
آلمانی
see
اسپانیایی
lago
ایتالیایی
lago
عربی
بحيرة | برنيق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "لیک" در زبان فارسی به معنای "اما" و "ولی" استفاده می‌شود و در مواردی برای نشان دادن تضاد یا تغییر موضوع به کار می‌رود. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکات زیر را مد نظر داشته باشید:

  1. نحوه استفاده: "لیک" به عنوان حرف ربط، معمولاً در جملات و عبارات برای ایجاد تضاد بین دو یا چند جمله به کار می‌رود. به عنوان مثال:

    • "او خیلی تلاش کرد، لیک موفق نشد."
  2. نکات نگارشی:

    • "لیک" معمولاً با ویرگول از جمله قبلی جدا می‌شود، به ویژه هنگامی که در وسط جمله به کار رود.
    • در انتهای جمله هم می‌توان از "لیک" استفاده کرد، اگرچه این نوع کاربرد کمتر رایج است.
  3. جایگزین‌های موجود: در برخی موارد، می‌توان از واژه‌های دیگری مانند "اما"، "ولی" یا "حالانکه" به جای "لیک" استفاده کرد، اما هر یک از این کلمات دارای بار معنایی خاص خود هستند.

  4. رسم‌الخط: "لیک" به صورت جدا نوشته می‌شود و نباید به اشتباه به صورت متصل نوشت.

در مجموع، "لیک" یک کلمه ادبی و سنتی است و در نوشته‌ها و متون رسمی یا ادبی بیشتر دیده می‌شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. اگرچه او به خوبی درس خوانده بود، لیک نتوانست در امتحان موفق شود.
  2. به نظر می‌رسد که او خوشحال است، لیک چشمانش حسی متفاوت را منتقل می‌کنند.
  3. این طرح زیباست، لیک اجرای آن به زمان و تلاش زیادی نیاز دارد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری