جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت طریف التغلبیة. شاعرة من شواعر العرب فی الدولة العباسیة کان اخوها الولیدبن طریف الشیبانی رأس الخوارج و اشدهم بأساً و صولة و اشجعهم فاشتدت شوکته و طالت ایامه فوجه الیه الرشید یزیدبن مزیدالشیبانی فجعل یخاتله و یماکره . و کانت البرامکة منحرفة عن یزیدبن مزید فاغروا به امیرالمؤمنین و قالوا: انما یتجافی عنه للرحم و الا فشوکة الولید یسیرة. فوجه الرشید کتاباً مغضباً الی یزید و اقسم باﷲ لئن اخرت مناجزة الولید لیوجهن الیک من یحمل رأسک الی امیرالمؤمنین . فسار یزید الی الولیدبن طریف فلحق به بعد مسافة بعیدة. فخرج الولید الی یزید و هو یقول : انا الولیدبن طریف الشاری قسورة لایصطلی بناری جورکموا خرجنی من داری . فاوقع یزید السیف فی اصحاب الولید و اخذ رأسه . فحملت علی الناس اخته لیلی بنت طریف و علیها الدرع و الجوشن . فلما رآها یزید قال : دعوها ثم خرج الیها فضرب بالرمح قطاة فرسها ثم قال : اغربی غرب اﷲ عینیک فقد فضحت العشیرة فاستحیت و انصرفت وهی تقول : بتل ّ تباثا رسم ُ قبر کأنه علی جبل فوق الجبال منیف تضمن جوداً حاتمیاً و نائلاً و سورة مقدام و رأی حصیف الا قاتل اﷲ الجثی کیف اضمرت فتی کان للمعروف غیر عیوف فان لاتجبنی دمنة هی دونه فقد طال تسلیمی و طال وقوفی و قد علمت ان لا ضعیفاًتضمنت اذا عظم المرزی ولا ابن ضعیف فتی لایلوم السیف عین یهزه علی ما اختلی من معصم و صلیف فتی لم یحب الزاد الا من التقی و لا المال الا من قناً و سیوف و لا الخیل الا کل جرداء شطبه و اجود عالی المنسجین غروف فقدناه فقدان الربیع فلیتنا فدیناه من دهمائنا بالوف و مازال حق ازهق الموت نفسه شجاً لعدو أو لجاً لضعیف حلیف الندی ان عاش یرضی به الندی و ان مات لایرضی الندی بحلیف فان یک ارداه یزیدبن مَزید فرب زحوف فضها بزحوف فیا شجرالخابور مالک مورقا کأنک لم تجزع علی ابن طریف فلاتجزعا یا ابنی طریف فاننی اری الموت وقاعاً بکل شریف الا یا لقوم للنوائب و الرّدی و دهر مُلح بالکرام عنیف و للبدر من بین الکواکب اذ هوی و للشمس همت بعده بکسوف و للیث فوق النعش اذ یحملونه الی حفرة ملحودة و سقوف بکت تغلب ُ الغلبادُ یوم وفاته و اُبرزمنها کل ذات نصیف یقلن و قد ابرزن بعدک للوری معاتد حَلی من بُری ً و شنوف کأنک لم تشهد مصاعاً و لم تقم مقاماً علی الاعداء غیر خفیف و لم تشتمل یوم الوغی بکتیبه و لم تبد فی خضراء ذات رفیف دِلاص تری فیها کُدوحاً من القنی و من ذُلق یعجمنها بحروف و طعنة خلس قد طعنت َ مرشة علی یزنی کالشهاب رعوف و مائدةمحمودة قد علوتها باوصال بُختی اَحَذّ علیف . (اعلام النساء ج 4 صص 318-320). night, lily ليل، ظلام، ظلمة، غروب، ليلة شب، شب هنگام، تاریکی، غروب، برنامه شبانه، لیل
کلمه "لیلی" در زبان فارسی، به عنوان یک اسم مؤنث، معانی و استفادههای مختلفی دارد. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نکات مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
سرچشمه واژه: "لیلی" به معنی شب (به عربی "لیل") است و همچنین به عنوان نام دخترانه مشهور در ادبیات فارسی شناخته میشود. مثلاً در داستان "لیلی و مجنون".
نحوه نوشتن: "لیلی" به صورت صحیح باید با دو "ی" نوشته شود. این یکی از اشتباهات رایج است که ممکن است به صورت "لیلی" (با یک "ی") نوشته شود.
استفاده از حروف اضافه: وقتی از "لیلی" در جملات استفاده میکنید، ممکن است نیاز به استفاده از حروف اضافه داشته باشید. مثلاً: "لیلی در باغ قدم میزند."
قواعد انشا و جملهسازی: در جملات توصیفی یا تحلیلی که به "لیلی" مربوط میشود، باید به تعادل جملات و رعایت قواعد انشایی توجه کرد. مثلاً: "لیلی دختر زیبا و باهوشی است."
نقطهگذاری: در نگارشهای رسمی و ادبی، به نقطهگذاری صحیح در جملات حاوی کلمه "لیلی" توجه کنید. مثلاً: "لیلی، بهترین دوست من، همیشه در کنارم بوده است."
هجا و تلفظ: واژه "لیلی" به صورت چهار هجایی (/li-li/) تلفظ میشود که در مکالمات غیررسمی و رسمی باید به این تلفظ توجه شود.
اگر نکته خاصی مد نظر شماست یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
لیلی همیشه عاشق مطالعه کتابهای داستان بود و هر شب قبل از خواب، یک صفحه از کتابش را میخواند.
در جشن تولد لیلی، همه دوستانش دور هم جمع شدند و یک کیک بزرگ برای او درست کردند.
لیلی با استعداد音乐، توانست در مسابقهای بزرگ برنده شود و همه را با صدای دلنشینش شگفتزده کند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: شب، شب هنگام، تاریکی، غروب، برنامه شبانه، لیل