جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

māmā
midwife  |

ماما

معنی: ماما. (اِ) مادر. (ناظم الاطباء). مادر. ام . والده . زن که کودکی یا کودکانی زاده است . در زبان اطفال ، نه نه . مامان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
آن خر پدرت به دشت خاشاک زدی
مامات دف دورویه چالاک زدی .
(منسوب به رودکی از احوال و اشعار ج 3 ص 1046).
نشود مرد پر دل و صعلوک
پیش ماما و بادریسه و دوک .
سنائی .
هست مامات اسب و باباخر
تو مشو تر چو خوانمت استر.
سنائی .
هر شیرخواره را نرساند به هفت خوان
نام سفندیار که ماما برافکند.
خاقانی .
گفت ماما درست شد دستم
چوگل از دست دیگران رستم .
نظامی .
و رجوع به مامان شود.
|| قابله . باراج . ژم . ماماچه . (ناظم الاطباء). آنکه زن حامله را در هنگام زادن یاری کند و بچه ٔ او را بگیرد. طبیب گونه ای که مواظب سلامت زائو و بچه ٔ اوست گاه زادن و چند روز پس از آن . مام ناف . پازاج . پیشدار. قابله . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- امثال :
ماما آورده را مرده شو می برد . نظیر: العادة طبیعة ثانیة. با شیر اندرون شده با جان بدر شود. (امثال و حکم ج 3 ص 1394 وج 1 ص 257).
ماما که دوتا شد سر بچه کج بیرون می آید . نظیر: خانه ای را که دو کدبانوست خاک تازانوست ، آشپز که دو تا شد آش یا شور است یا بی مزه . (امثال و حکم ج 3 ص 1392 و ج 1 ص 2).
... ادامه
441 | 0
مترادف: 1- دايه، قابله، ماماچه 2- مادر، مامان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم)
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mAmA
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 82
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
midwife | obstetrician , accoucheuse
ترکی
ebe
فرانسوی
sage-femme
آلمانی
hebamme
اسپانیایی
partera
ایتالیایی
ostetrica
عربی
قابلة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ماما" در زبان فارسی به چند معنا و کاربرد مختلف اشاره دارد. برای استفاده صحیح و نگارشی این کلمه، موارد زیر را می‌توان در نظر گرفت:

  1. معنی و کاربرد:

    • ماما به معنای "زایمان" یا "دکتر زایمان" است.
    • همچنین ممکن است به معنای "پرستار" یا "مربی مراقبت از نوزاد" نیز به کار رود.
  2. استفاده صحیح در جمله:

    • "ماما در زمان زایمان به مادر کمک می‌کند."
    • "ماما باید آموزش‌های لازم را در زمینه مراقبت از نوزادان دیده باشد."
  3. قواعد نگارشی:

    • می‌توان این کلمه را با حروف بزرگ یا کوچک آغاز کرد، بسته به موقعیت آن در جمله.
    • در صورت نیاز به تأکید یا اشاره به نقش خاص، می‌توان آن را با صفت‌هایی مانند "ماهر"، "حرفه‌ای" و ... همراه کرد.
  4. نوشتار صحیح:

    • کلمه "ماما" همیشه به صورت یکسان و بدون تغییرات املایی نوشته می‌شود.
  5. تلفظ:
    • این کلمه به صورت "ماما" تلفظ می‌شود و دقت در تلفظ آن مهم است.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "ماما" به شکل صحیح و مؤثر در نوشته‌ها و گفتارهای خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. ماما همیشه به من می‌گوید که در زمان مناسب به خواب بروم تا سالم و شاداب باشم.
  2. وقتی بیمار شدم، ماما با محبت و دلسوزی از من مراقبت کرد.
  3. ماما به ما یاد می‌دهد که در چه شرایطی باید به پزشک مراجعه کنیم و سلامتی‌مان را جدی بگیریم.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری