جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
از نسخه‌ی هوش مصنوعی لام تا کام دیدن فرمایید؛ دنیای جدیدی منتظر شماست! لام تا کام هوشمند

māher
skilled  |

ماهر

معنی: ماهر. [ هَِ ] (ع ص ) استادکار در کار خویشتن . (مهذب الاسماء). استاد. (دهار). استاد هر فن . ج ، مَهَرَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد حاذق و دانای در کار. (ناظم الاطباء). حاذق در هرکار. ج ، مَهَرَة. (از اقرب الموارد). استادکار. (غیاث ). کارکشته . زبردست . ورزیده در کار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
یکی اعراض و آن دیگر جواهر
چنین گفتنداستادان ماهر.
ناصرخسرو.
برنگین ملک مهر از نقش توقیعات اوست
مهر او دارد هر آن کاندر کفایت ماهر است .
امیر معزی .
ای مقتدای دین هدی طاهر
وی در فنون فضل و هنر ماهر.
سوزنی .
در الهی آنچه تصدیقش کند عقل سلیم
گر تو تصدیقش کنی در شرح و بسطش ماهرم .
انوری .
و شاعر ماهر بمجرد طبعراست بر متشابهات آن واقف نتواند شد. (المعجم چ دانشگاه ، ص 25).
تا چنین سر در جهان ظاهر شود
مقبل اندر جستجو ماهر شود.
مولوی .
|| زیرک . (دستوراللغة). زیرک و رسا در هر امر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زیرک و دانا و هوشیار و کارآزموده و با فراست . (ناظم الاطباء). || نیک شناور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شناگر زبردست و در لسان گوید: حاذق در هر کار و بیشتر شناگر زبردست را بدان وصف کنند. (از اقرب الموارد).
... ادامه
546 | 0
مترادف: آزموده، استاد، تردست، چابك دست، حاذق، خبره، زبردست، كارآمد، كاردان، كاركشته، متبحر، متخصص، مجرب
متضاد: ناشي، غير ماهر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (هِ) [ ع . ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: mAher
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 246
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
skilled | expert , skillful , adept , proficient , skilful , dexterous , great , industrious , ingenious , capable , cunning , handy , deft , adroit , dextrous , wieldy , workmanlike , natty , sciential , slick , understanding , workmanly , light-footed , light-handed
ترکی
mahir
فرانسوی
maher
آلمانی
maher
اسپانیایی
maher
ایتالیایی
maher
عربی
ماهر | متمكن , خبير , حاذق , بارع , البارع , صناع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «ماهر» در زبان فارسی به معنای شخصی است که در زمینه‌ای خاص مهارت و توانایی بالایی دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نویسه‌گذاری:

    • «ماهر» یک اسم صفت است و به صورت صحیح نوشته می‌شود.
    • در هنگام استفاده از این کلمه در جمله، باید توجه داشت که با توجه به نوع جملات، می‌توان از آن به عنوان صفت یا اسم استفاده کرد.
  2. ترکیب‌ها:

    • «ماهر» را می‌توان در ترکیب با سایر کلمات به کار برد، مانند: «ماهر در هنر»، «ماهر در ورزش»، «ماهر در صنایع دستی» و غیره.
  3. مؤنث و مذکر:

    • این کلمه به طور معمول برای هر دو جنس می‌تواند به کار رود، اما در زبان محاوره، برای زن‌ها ممکن است کلماتی مثل «ماهره» (زنی که ماهر باشد) نیز مورد استفاده قرار گیرد.
  4. جملات و کاربرد:

    • به عنوان مثال: «او یک خیاط ماهر است.» یا «این هنرمند ماهر در نقاشی شناخته شده است.»
  5. قید و صفت:

    • «ماهر» می‌تواند به عنوان صفتی قیدگونه به کار رود: «او به طرز ماهرانه‌ای کار می‌کند.»
  6. هم‌قافیه‌ها:
    • «ماهر» می‌تواند با کلمات هم‌قافیه‌ای همچون «رهبر»، «کارگر»، «پیشه‌ور» و غیره ترکیب شود تا معانی مختلفی را منتقل کند.

این نکات می‌تواند به فهم بهتر نحوه استفاده از کلمه «ماهر» در متن‌های مختلف کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او یک نقاش ماهر است و آثارش همیشه تحسین برانگیز بوده‌اند.
  2. برای موفقیت در هر حرفه‌ای، باید تلاش کرد و مهارت‌های ماهرانه را کسب نمود.
  3. آنها برای برگزاری مسابقه ساخت و ساز به دنبال یک معمار ماهر هستند.

واژگان مرتبط: استادکار، زبر دست، حاذق، مدبر، چیره دست، چابک، سریع، چالاک، بزرگ، عالی، کبیر، عظیم، زیاد، کوشا، ساعی، دارای قوه ابتکار، با هوش، ناشی از زیرکی، مبتکر، دارای هوش ابتکاری، توانا، قابل، لایق، با استعداد، مولد علم، حیله گر، مکار، زیرک، موذی، عیار، دستی، سودمند، دم دستی، قابل استفاده، مقتدر، استادانه، زرنگ، کاردان، ادارهشدنی، شایسته کارگر خوب، قشنگتر، اراسته، پاکیزه، صاف، جذاب، نرم، لیز، مطلق، فهمیده، مطلع، فرز، سبک پا، تردست، بادپا، سبک دست، راحت، اسان

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری