جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mobāh
discipline  |

مباح

معنی: مباح . [ م ُ ] (ع ص ) (از «ب وح ») روا و جائز، خلاف محظور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حلال داشته شده و جایز داشته شده . (غیاث ). مباحات جمع آن . (آنندراج ). حلال کرده شده . مجاز و شایان و... مشروع . (از ناظم الاطباء). حلال داشته شده . جایز دانسته . روا. حِل ّ. حلال . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
می ِ جوشیده حلال است سوی ِ صاحب رأی
شافعی گوید شطرنج مباح است بباز.
ناصرخسرو.
ثنا و شکر تو گویم همی بجان و به دل
که نیست شکر و ثنا، جز ترا حلال و مباح .
مسعودسعد.
کتب علم گنج روحانی است
سوی عالم مباح بفرستد.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 855).
|| (اصطلاح فقهی ) آنچه که متساوی الطرفین باشد. (از تعریفات جرجانی ). بی حکمی است و مقابل مندوب ، مکروه ، حلال ، حرام و واجب است . و امری است که فعل و ترک آن متساوی الطرفین باشد. (فرهنگ علوم دکتر سجادی ). هر کاری که فعل و ترک آن مساوی وبی تفاوت باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به واجب و نفائس الفنون ، علم اصول و موافقات شود.
- مباح بودن خون کسی ؛ که در ریختن آن دیتی لازم نیاید. که شرعاً کسی در ریختن آن مؤاخذ نباشد : حجت برگرفتند که اگر او را معاونی باشد خون او مباح بود. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 119).
پیش درویشان بود خونت مباح
گر نباشد در میان مالت سبیل .
سعدی (گلستان ).
... ادامه
770 | 0
مترادف: جايز، حلال، روا
متضاد: مكروه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (مُ) [ ع . ] (ص .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 51
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
discipline
عربی
تأديب | انضباط , تهذيب , تدريب , قواعد السلوك , ضبط النفس , فرع من المعرفة , درب , نظام , أدب , عاقب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مباح" در زبان فارسی به معنای مجاز، آزاد و بی‌قید و شرط است و در متون عربی نیز به کار می‌رود. برای استفاده صحیح از این واژه و نگارش آن، به نکات زیر توجه کنید:

  1. نقطه‌گذاری: مهم است که کلمه "مباح" در جملات به درستی نقطه‌گذاری شود. مثلاً: "این عمل مباح است."

  2. تدابیر گرامری: "مباح" صفت است و می‌تواند با اسم‌های مختلفی همراه شود. به عنوان مثال: "غذاهای مباح" یا "تصرفات مباح".

  3. تناسب با جملات: باید دقت کنید که "مباح" در متنی که استفاده می‌شود، با دیگر عبارات و جملات هم‌خوانی داشته باشد. به عنوان مثال، ممکن است در متون دینی، حقوقی یا فلسفی به کار برود.

  4. جمع و تأنیث: این واژه در حالت جمع به "مباحات" تبدیل می‌شود. "برخی از اعمال مباحاتی دارند که باید رعایت شوند."

  5. استفاده دقیق: این کلمه عمدتاً در متونی که مربوط به فقه و احکام شرعی است، استفاده می‌شود، و بهتر است در این زمینه اطلاعات کافی داشته باشید تا به درستی به کار رود.

با رعایت این نکات، می‌توانید کلمه "مباح" را به شکل صحیح و مؤثر در نگارش‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. خوردن برخی از غذاها در روزهای خاصی از سال به عنوان مباح شناخته می‌شود و مردم می‌توانند بدون هیچ نگرانی از آن‌ها لذت ببرند.
  2. در فقه اسلامی، برخی از اعمال به عنوان مباح معرفی شده‌اند که انجام آن‌ها هیچگونه ممانعت شرعی ندارد.
  3. در مباحث اخلاقی، برخی رفتارها به عنوان مباح در نظر گرفته می‌شوند، به شرطی که به دیگران آسیبی نرسانند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری