جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: متحلی . [ م ُ ت َ ح َل ْ لی ] (ع ص ) باپیرایه . (دهار). آراسته شونده وزیور پوشنده . (آنندراج ) (غیاث ). کسی که زینت می کند و خود را می آراید. (ناظم الاطباء). آراسته شونده . زیورگیرنده . آراسته . پیراسته . به زیب . به زیور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : لیکن هر که بدین فضائل متحلی باشد اگر در همه ٔ ابواب رضای او جسته آید ... از طریق کرم و خرد دور نیفتد. (کلیله و دمنه ). ذات تو به اوصاف محاسن متحلی است وز جمله ٔ اوصاف مساوی متعالی . سوزنی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و به ردای عدل و حلیه ٔ انصاف متردی و متحلی . (سند بادنامه ص 216). متحلی به حلیه ٔ صدق نبود. (مجمل التواریخ ). - متحلی شدن ؛ آراسته شدن . زینت یافتن : نشاط حرکت کرد به غزوی که طراز دیباچه ٔ رقعه ٔ دیگرمغازی و مقامات باشد و صحایف ایام به ذکر آن متحلی شود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 320). و بلادت حیاء او به ذلاقت فصاحت متحلی شده و مدتی ... آثار کفایت در مباشرت آن شغل ظاهر گردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 362). و به آداب سیف و سنان مرتاض گشته وبه مکارم اخلاق متحلی شده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 397). مگر آنگه که متحلی شود به زیور قبول امیرکبیر. (گلستان ). - متحلی کردن ؛ آراستن . زینت دادن . - متحلی گرداندن (گردانیدن ) ؛ آراستن . زینت دادن : به توفیق خدای ... و اعانت حدس و مرافدت ذکاء به جواهر زواهر الفاظ حجازی ... متحلی گردانید. (روضةالعقول از مقدمه ٔ مرزبان نامه ). - متحلی گردیدن ؛ آراسته گردیدن زینت یافتن : چون محاسن صلاح بر این جمله در ضمیرمتمکن شد خواستم تا به عبادت متحلی گردم . (کلیله و دمنه ). - متحلی گشتن ؛ آراسته و زینت یافتن . آراسته گشتن . متحلی گردیدن : و هر که بدین خصال متحلی گشت شاید که بر حاجت پیروز آید. (کلیله و دمنه ). || آن که چیزی را لذیذو شیرین می یابد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). آراسته، مزين، زينت يافته evolution تطور، نشوء، تحول، نمو، تقدم
کلمه "متحلی" در زبان فارسی به معنای "آراسته" یا "زینتدار" است و به طور خاص به ویژگیهایی از افراد یا اشیاء اطلاق میشود که با زینت یا زیبایی مشخص شدهاند. برای نوشتن و استفاده از این کلمه در متون فارسی، رعایت چند نکته نگارشی و قواعدی مهم است:
نحوه نوشتن: کلمه "متحلی" باید به صورت صحیح نوشته شود، بدون هیچگونه خطای املایی.
تکیه: در برخی نواحی، تکیه کلمه "متحلی" بر روی "ح" است. با این وجود، در گفتار رسمی و نوشتار استاندارد، تکیه بر روی "ت" نیز رایج است.
مفاهیم مرتبط: استفاده از این کلمه میتواند به توصیف اشیاء، افراد یا ویژگیهای دیگر مرتبط با زیبایی و زینت اشاره داشته باشد. مثلاً "متحلی به زیورآلات" یا "متحلی به صفات نیک."
ترکیبها: این کلمه میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود. به عنوان مثال میتوان از "متحلی به علم" یا "متحلی به مروت" استفاده کرد.
نحو: هنگام استفاده از "متحلی" در جمله، باید به نحو صحیح توجه کنید. به عنوان مثال: "او همیشه متحلی به آراستگی و نظم است."
رسمالخط: در متون رسمی و ادبی، سعی کنید از زبان ساده و کاملاً درست استفاده کنید و از آوردن جملات پیچیده بپرهیزید.
این نکات کمک میکند که کلمه "متحلی" را به درستی در متون فارسی خود به کار ببرید و از قواعد نگارشی پیروی کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
این میوهها به دلیل عدم نگهداری مناسب، متحلی شدهاند و دیگر قابل مصرف نیستند.
بوی بد و رنگ تغییر یافتهی گوشت نشاندهندهی این است که آن متحلی شده است.
برای جلوگیری از متحلی شدن غذا، بهتر است آن را در یخچال نگهداری کنیم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر