متضاد
licenseمعنی کلمه متضاد
معنی واژه متضاد
                            
                            
                             
                            mote(a)zād[d] 
                        
                        
                          antithetical
                                     |
                           
                    متضاد
                            مترادف:
                            1- ضد، مخالف 
2- متقابل، نقيض 
3- داراي تضاد
                          
                            متضاد:
                            مترادف، موافق 
                          
                        
                         
                         نمایش تصویر
                        
                        
               
                اطلاعات بیشتر واژه
                                          ترکیب:
                                            (صفت) [عربی: متَضادّ] 
                                        
                                        
                                        
                                           مختصات:
                                          (مُ تَ دّ) [ ع . ] (اِفا.)
                                        
 
                                          الگوی تکیه:
                                            WWS
                                        
                                        
                                        
                                           نقش دستوری:
                                          صفت
                                        
 
                                          آواشناسی:
                                            motazAdd
                                        
                                        
                                        
                                           منبع:
                                          لغتنامه دهخدا
                                        
 
                                          معادل ابجد:
                                            1245
                                        
                                        
                                        
                                           شمارگان هجا:
                                          3
                                        
                    دیگر زبان ها
                
                
                انگلیسی
                antithetical | polar , antithetic , antonym , the opposite
ترکی
                zıt
فرانسوی
                opposé
آلمانی
                gegenteil
اسپانیایی
                opuesto
ایتالیایی
                opposto
عربی
                متناقض | تناقضي , طباقي , مضاد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "متضاد" به معنای "نقیض" یا "برعکس" است و در زبان فارسی به استفاده از واژههای متضاد و تضاد در مفاهیم و جملات اشاره دارد. در خصوص قواعد فارسی و نگارشی مربوط به کلمه "متضاد"، میتوان به چند نکته اشاره کرد:
- 
تعریف و کاربرد:
- متضاد به کلماتی گفته میشود که معنای آنها در خلاف یکدیگر است. به عنوان مثال: "سفید" و "سیاه"، "بلند" و "کوتاه".
 
 - 
استفاده در جملات:
- کلمات متضاد میتوانند در جملات برای ایجاد تضاد معنایی و تقویت مفهوم به کار روند. مثلاً: "روز روشن است، اما شب تاریک است."
 
 - 
چیدمان جملات:
- در جملههایی که از کلمات متضاد استفاده میشود، ترتیب قرارگیری آنها تأثیرگذار است و میتواند بر روی تأثیر معنایی جمله تأثیر داشته باشد. مثلاً: "این کتاب خوب است، ولی آن کتاب بد است."
 
 - 
نگارش صحیح:
- لازم است که توجه شود کلمات متضاد از لحاظ نگارشی و دستوری درست و روان به کار بروند. به عنوان مثال، در یک متن، کلمات متضاد باید به صورت واضح و مشخص بیان شوند تا تضاد به خوبی درک شود.
 
 - تنوع و خلاقیت: 
- استفاده از کلمات متضاد میتواند کمک کند تا نوشته شما جذابتر و متنوعتر شود. با به کارگیری کلمات متضاد، میتوانید احساسات و معنای عمیقتری را منتقل کنید.
 
 
با رعایت این نکات، میتوان کلمات متضاد را به نحو احسن در نوشتار و گفتار به کار برد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
 - رنگهای گرم و سرد متضاد یکدیگر هستند و هر کدام احساسات متفاوتی را منتقل میکنند.
 - در این بستر فلسفی، مفاهیم مانند آزادی و محدودیت متضاد همدیگر هستند.
 - شخصیتهای داستان با ویژگیهای متضاد خود، باعث ایجاد تعلیق و جذابیت بیشتری در روایت میشوند.
 
