جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mojassam
incarnate  |

مجسم

معنی: مجسم . [ م ُ ج َس ْ س َ ] (ع ص ) جسمیت حاصل نموده و تجسم حاصل کرده و متشکل شده و دارای جسد و پیکر شده . (ناظم الاطباء). تن ساخته شده . (آنندراج ) :
علم است مجسم ندید هرگز
کس علم به عالم جز او مجسم .
ناصرخسرو.
ای فرد و محیط بر دو عالم
وی نور لطیف این مجسم .
ناصرخسرو.
ز هی سخای مصور به روز بزم و نشاط
ز هی قضای مجسم به روز رزم و وغا.
مسعودسعد.
سنان تست قدر گرمجسم است قدر
حسام تست قضا گر مصور است قضا.
مسعودسعد.
بینند جسم را و نبینند روح را
بینیم مر ترا و تو روح مجسمی .
سوزنی .
و ز عکس طراز رایت تو
آن رفعت و نصرت مجسم .
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 339).
آتش و باد مجسم دیده ای کز گرد و خوی
کوه البرز از سم و قلزم ز ران افشانده اند.
خاقانی .
دود آن آتش مجسم اوست
اینکه چرخ مطبقش دانند.
خاقانی .
|| بزرگ گردانیده شده . (آنندراج ). تناور و جسیم و کلان . || آشکارشده . نمایان شده . || جامد و منجمد. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح هندسه ) چیزی است که او را طول و عرض و عمق باشدو حاصل آن جسم تعلیمی است . (کشاف اصطلاحات الفنون ). که دارای طول و عرض و عمق باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): کره ، شکلی باشد مجسم ... (جهان دانش ، یادداشت ایضاً). مخروط، شکلی باشد مجسم . (جهان دانش ، یادداشت ایضاً). || (اصطلاح حساب ) عددی را گویند که حاصل شود از ضرب عددی در عدد مسطح و احاطه یابد به دو سه عددی که به منزله ٔ اضلاع آن باشد پس چنین عددی اعم از عدد مکعب است زیرا هر مکعبی صادق می آید بر او که آن حاصل ضرب عددی است در عدد مسطح چه هر مسطحی اعم از مربع است چنانکه اگر سه را در دو ضرب کنی سپس حاصل را در چهار، عدد بیست و چهار که حاصل آن است مجسم باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). عددهای مجسم آن عددهاست که بحاصل آیند از عددی چند بار عدد کرده و آنچه گرد آید چند بار عدد سوم کرده . اگر این سه عدد راست باشند آنچه گرد آید از ایشان مکعب نام کنندو یکی از این عددها کعب او باشد و گروهی مکعب را کعب نام کنند و یکی را از آن سه عدد ضلع او. و نموده ٔ او آن است که سه را سه بارکنی نه آید. و چون نه را سه بارکنی بیست و هفت شود، و این مکعب است و کعب او سه است ، یا او کعب و ضلع او سه .اگر از این عددها دو راست باشند و سیوم کهتر، آنچه گرد آید او را لبنی خوانند زیرا که خشت را ماند و نموده ٔ او سه را سه بارکنی نه باشد و نه را دو بار کنی هژده باشد و این لبنی است . اگر دو راست باشند و سوم بزرگتر آنچه گرد آید او را تیری خوانند زیرا که ماننده ٔ تیربود که بام خانه بکار برند و نموده ٔ او سه را سه بارکنی نه باشد و نه را چهار بارکنی سی و شش باشد و این تیری باشد. اگر سه عدد یکدیگر را راست نباشد آن را لوحی خوانند زیرا که چون تخته بود و نموده ٔ او سه چهار بار دوازده بود و دوازده پنج بار شصت بود و این لوحی است . (التفهیم ص 38).
... ادامه
604 | 0
مترادف: 1- تجسم يافته، جسميت يافته 2- مصور
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (مُ جَ سِّ) [ ع . ] (اِمف .)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: mojassam
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 143
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
incarnate | imagine
ترکی
şekillenme
فرانسوی
incarnation
آلمانی
verkörperung
اسپانیایی
encarnación
ایتالیایی
incarnazione
عربی
مجسم | مجسد , على شكل إنسان , جسد , جسم , تجسد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مجسم" به معنای "شکل گرفته" یا "نمود یافته" و در اصل به عنوان صفت برای توصیف کسی یا چیزی به کار می‌رود که دارای شکل و شمایل خاصی است. در اینجا به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نحوه‌ی استفاده:

    • "مجسم" معمولاً برای توصیف اشیاء یا مفاهیم به کار می‌رود. مثلاً: "مجسمه‌ای مجسم از یک شخصیت تاریخی."
    • همچنین می‌تواند به کار برده شود برای توصیف احساسات یا افکار که به صورت واضح و مشخص بیان شده‌اند.
  2. نحو:

    • این کلمه به عنوان صفت می‌تواند نام را توصیف کند، بنابراین باید در موقعیت مناسب جای گیرد. مثلاً: "مجسمه مجسم خواهد بود."
  3. نقطه‌گذاری:

    • اگر "مجسم" در پایان جمله بیاید، باید به دقت در استفاده از نقطه و دیگر نشانه‌های نگارشی توجه کرد. مثلاً: "این تصویر مجسم است."
  4. جمع‌سازی:

    • برای جمع بستن "مجسم" می‌توان از "مجسم‌ها" استفاده کرد.
  5. معانی:
    • "مجسم" ممکن است به صورت استعاری هم به کار برود، به این معنا که چیزی به وضوح و به صورت عینی بیان شده باشد. مثلاً: "او احساساتش را به صورت مجسم بیان کرد."

اگر سوال خاص دیگری در مورد کلمه "مجسم" یا استفاده از آن دارید، خوشحال می‌شوم که کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او یک مجسم بزرگ از یک فیل را در حیاط خانه‌اش ساخته است.
  2. در موزه هنر معاصر، چندین مجسم هنری با متریال‌های مختلف به نمایش گذاشته شده‌اند.
  3. معماران برجسته مجسم‌های جذابی را برای تزئین فضای عمومی شهر طراحی کرده‌اند.

واژگان مرتبط: دارای شکل جسمانی، برنگ گوشتی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری