جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

majus
magus  |

مجوس

معنی: مجوس . [ م َ ] (معرب ، ص ، اِ) مغ. (دهار). تابعان زرتشت را گویند. (برهان ). قوم آتش پرست که از تابعان زرتشت اند و در منتخب گوید پرستندگان ماه و آفتاب و آتش ، مجوسی واحد آن و در قاموس و رساله ٔ معربات نوشته که مجوس منجگوش یعنی صغیرالاذن . چون واضع دین مجوس مرد خردگوش بود لذا چنین گفتند ۞ . مغ و آتش پرست است که پیرو زردشت باشد. (آنندراج ). معرب موی گوش و یا سیخگوش ۞ که نام کسی بوده که در آیین زردشت بدعتها گذاشته و اکنون پیروان زرتشت را گویند. (ناظم الاطباء). گروهی هستند که پرستش آفتاب و ماه کنند و به فارسی آنان را گبر نامند و این لفظ جمع مجوسی است و در انسان کامل گفته که مجوس گروه آتش پرستان را گویند و در شرح مواقف آورده که مجوس فرقه ای از ثنویه اند که قائلند به فاعل خیر که او را یزدان خوانند و به فاعل شر که او را اهریمن نامند. در ملل و نحل گفته است که مجوس طایفه ای بودند که کتاب آسمانی داشتند مردی آن کتاب را تحریف و تبدیل کرد چون یک شب بگذشت بامدادکتاب اصل را ناپدید یافتند و گویند کتاب به آسمان برده شد و از این رو آنان را اهل کتاب نتوان شناخت اما در شرح مواقف گفته مجوس اهل کتاب باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). لفظی است کلدانی یا مدی و مقصود کاهنانی است که درجه ٔ ایشان بین حاکم و قوم است و خادمان دین زرتشت را نیز مجوس میگفتند و بواسطه ٔ لباس مخصوص و عزلت و گوشه نشینی معروف بودند و از جمله ٔ تکالیف آنان این بود که آتش را دائماً بر آتشکده های اورمزد فروزان نگاه دارند و با شر اهریمن پیکار کنند و ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی و دیگر علوم را که در آن زمان معروف بود تعلیم می دادند. و دانیال ایشان را به حکمت و دانشمندی توصیف می نماید. (از قاموس کتاب مقدس ). معرب مغ. یونانی ، ماگوس ۞ . لاتینی ، مگوس ۞ . آرامی ، مجوشا. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). معرب کلمه ٔ پارسی مگوش ۞ و مگو ۞ (پارسی باستان ) که به یونانی ماگوس و به فارسی حالیه مغ گویند. به صورت مگو ۞ چندین بار در کتیبه های بیستون آمده و در اوستا به صورت مغو ۞ و در پهلوی مغ شده است . منظور از مجوس پیروان دین مزدیسنا یا زرتشتیان است . کلمه ٔ موبد که به پیشوای دین زردشتی اطلاق می شود از همین ریشه است . گروهی از ایرانیان قدیم که قائل به دومبداء نور و ظلمت و یزدان و اهرمن بوده اند و اینان پیش از ظهور زرتشت هم بوده اند و مجوس خوانده می شدند.در ادبیات عربی و فارسی به هر دو معنی استعمال شده اما از ملل و نحل شهرستانی چنین بر می آید که زرتشتی و مجوس را جدا دانسته و علمای اوایل اسلام نیز مجوس وزرتشتی را یکی نمی دانستند. و رجوع به فرهنگ فارسی معین و الملل و النحل شهرستانی و یسنا و مزدیسنا شود : ان الذین آمنوا والذین هادوا و الصابئین و النصاری و المجوس و الذین اشرکوا ان اﷲ یفصل بینهم یوم القیمة ان اﷲ علی کل شی ٔ شهید. (قرآن 17/22).
فلسفی دین مباش خاقانی
که صلاح مجوس به ز آن است .
خاقانی .
و رجوع به مغ شود. || کسی که از اهل الکتاب نباشد. مشرک : و کان اهلها [ یعنی جزیرة ارلندة = ایرلاند] مجوساً تنصروا اتباعاً لجیرانها. (تقویم البلدان ص 128) (از یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 52).
- مجوس مخبر ؛ کافردل :
تا ترکشت اژدهای موسی
بنمود مجوس مخبران را
در روم ز اژدهای تیرت
زهر است نواله قیصران را.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 34).
... ادامه
618 | 0
مترادف: 1- زردتشتي، زردشتي، گبر، مغ 2- آتش پرست، مجوسي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [معرب، مٲخوذ از آرامی، مٲخوذ از اوستایی]
مختصات: (مَ) [ معر. ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: majus
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 109
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
magus
ترکی
büyücüler
فرانسوی
mages
آلمانی
weisen
اسپانیایی
los reyes magos
ایتالیایی
magi
عربی
الدجال | ساحر , مشعوذ , ماجوس
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مجوس" به معنای پیروان زرتشت و مکتب زرتشتی است و در زبان فارسی به شکل‌های مختلفی می‌تواند به کار رود. در اینجا چند نکته درباره‌ی قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:

  1. نوشتار: کلمه "مجوس" به صورت صحیح و بدون هیچ گونه تغییر در ساختار آن نوشته می‌شود.

  2. جمع‌سازی: جمع کلمه "مجوس" به شکل "مجوس‌ها" یا "مجوسیان" استفاده می‌شود. در موقعیت‌های مختلف ممکن است یکی از این دو شکل به کار رود.

  3. تلفظ: تلفظ صحیح کلمه "مجوس" به صورت "ma-joos" است. اطمینان حاصل کنید که حروف به روشی صحیح بیان شوند.

  4. معنا و مفهوم: در متن‌هایی که این کلمه به کار می‌رود، بهتر است توضیحاتی در مورد تاریخ و فرهنگ مجوس (زرتشتیان) ارائه شود تا خواننده با مفهوم آن بیشتر آشنا شود.

  5. کاربرد در جملات: استفاده از این کلمه در جملات باید با توجه به متن باشد. به عنوان مثال:

    • "در تاریخ ایران، مجوس‌ها نقش مهمی ایفا کرده‌اند."
    • "کتاب‌های بسیاری درباره‌ی آداب و رسوم مجوس‌ها نوشته شده است."
  6. رعایت ادب: در نوشته‌هایی که به این کلمه اشاره می‌شود، باید به حفظ ادب و احترام به فرهنگ‌ها و مذاهب مختلف توجه ویژه‌ای داشت.

با رعایت این نکات، می‌توان به درستی و با دقت از کلمه "مجوس" در متون فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در دوران باستان، مجوس‌ها به عنوان پیروان آتش‌پرستی و دین زرتشتی شناخته می‌شدند.
  2. در افسانه‌های ایرانی، داستان‌هایی دربارهٔ مجوس‌ها و دانش‌ها و رمز و رازهایشان وجود دارد.
  3. مجوس‌ها به عنوان آگاهان علم نجوم در تمدن‌های قدیم، برای پیش‌بینی حوادث طبیعی و سیاسی معروف بودند.

واژگان مرتبط: جادو گر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری