جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: محاسن . [ م َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ حسن برخلاف قیاس ، نیکوئیها و خوبیها. کردارهای نیکو و احسانها. خیرات و زیبائیها. (ناظم الاطباء). مقابل مَساوی : نیکوئیها و معایب و مثالب و محاسن و مناقب پنهان ماند. (تاریخ بیهقی ص 96 چ ادیب ). محاسن و مقابح ویرا باز نمودندی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 100).چون ضعیفی افتد میان دو قوی ... معایب ظاهر گردد و محاسن و مناقب پنهان گردد. (تاریخ بیهقی ). و محاسن عدل و سیاست تقریر افتاد. (کلیله و دمنه ). و محاسن این کتاب را نهایت نیست . (کلیله و دمنه ). و کارنامه ٔ دولت به اسم و محاسن او جمال گرفت . (کلیله و دمنه ). ذات تو به اوصاف محاسن متحلی ست و ز جمله ٔ اوصاف مساوی متعالی ست . سوزنی . به شرف نفس و مکارم اخلاق و وفور عقل و محاسن شیم و کمال فضل . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 274). - محاسن شماری ؛ ندبه . گریه بر مرده و محاسن شماری او. (منتهی الارب ). فاتحه خوانی . (ناظم الاطباء). || ج ِ مَحسَن . جاهای خوب و نیکو از بدن . مَحسَن یکی ِ محاسن است و محاسن را واحد و مفرد نیست . (منتهی الارب ). || ریش و سبیل و شارب . (ناظم الاطباء). ریش مردان . (آنندراج ) (غیاث ). و گویا از معنی [ جاهای خوب و نیکو از بدن ] معنی ریش یعنی لحیه مستنبط باشد.(از یادداشت مرحوم دهخدا) : قدی عظیم داشت و محاسنی دراز (آلب ارسلان ) چنانکه وقت تیر انداختن گره زدی . (راحة الصدور راوندی ص 117). کردم محاسن خود دستار خوان راهت تا بو که از ره خود گردی برو فشانی . عطار. او را دیدند محاسن بر خاک نهاده و در آتش پف پف میکرد. (تذکرة الاولیاء عطار). گفتند آخر محاسن را شانه کن گفت بس فارغ مانده باشم که این کار کنم . (تذکرة الاولیاء عطار). شیخ گفت سی سال در راه صدق قدم باید زد و خاک مزابل به محاسن باید رفت . (تذکرة الاولیاء عطار). - محاسن از آسیا سفید کرده ؛ کنایه از کمال ابلهی است . (آنندراج ) : من و سرگرم مستی بودن و گرد جهان گشتن مگر چون خود محاسن را سپید از آسیا کردم . یحیی شیرازی (از آنندراج ). - محاسن حلق کردن (کسی را) ؛ ریش اورا تراشیدن : باز آوردند که او را محاسن حلق کند و ازشهر بیرون شود. (المضاف الی بدایع الازمان ص 51). 1- ريش، لحيه
2- احسان ها، حسنات، حسن ها، خوبي ها، فضايل، مناقب، نيكويي ها، نيكي ها سيئات فوائد
کلمه "محاسن" جمع کلمه "محسن" به معنی ویژگیها و خصلتهای خوب یا زیباییها است. در نگارش و استفاده از این کلمه، قواعد زیر میتواند مدنظر قرار گیرد:
استفاده در جمله: کلمه "محاسن" معمولاً در جملات توصیفی یا تحلیلی به کار میرود. به عنوان مثال:
محاسن او باعث جلب احترام دیگران میشود.
نحوه جمعبندی: "محاسن" جمع مکسر (جمعی است که از تغییر در ساختار کلمه به وجود آمده است) است و به معنای ویژگیهای خوب یا زیباییهای چند نفر یا چند چیز به کار میرود.
نقطهگذاری: در کاربرد کلمه محاسن در جملات، باید به رعایت قواعد نقطهگذاری توجه کرد. اگر محاسن بخشی از یک لیست باشد، باید از ویرگول یا نقطهگذاری مناسب استفاده شود.
تفاوت با کلمات مشابه: ممکن است کلمه "محاسن" با دیگر کلمات همخانواده مانند "احسان" یا "حسن" اشتباه گرفته شود. بنابراین هنگام استفاده، دقت کنید که به درستی مفهوم مورد نظر را برسانید.
قیدها و صفات: میتوان از صفات و قیدهای مختلف برای توصیف "محاسن" استفاده کرد، مانند:
محاسن اخلاقی، محاسن ظاهری، محاسن فکری و...
به طور کلی، کلمه "محاسن" در متون فارسی به معنای زیباییها و ویژگیهای مثبت به کار میرود و باید با توجه به متن و معنا به درستی استفاده شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
محاسن این شیوهی تدریس باعث افزایش انگیزهی دانشآموزان میشود.
در این مقاله به بررسی محاسن و معایب مراقبتهای بهداشتی در کشورهای مختلف پرداختهایم.
محاسن زندگی در طبیعت به آرامش روح و روان انسان کمک میکند.