محبوس
licenseمعنی کلمه محبوس
معنی واژه محبوس
mahbus
convict
|
محبوس
مترادف:
صفت اسير، بازداشت، بندي، توقيف، حبس، دربند، دوستاقي، زنداني، گرفتار، مسجون
متضاد:
آزاد، رها
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم، صفت) [عربی]
مختصات:
(مَ) [ ع . ] (اِمف .)
آواشناسی:
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
116
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
convict | jailbird , prisoner
عربی
المحكوم | مدان , سجين , أدان , جرم متهما
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "محبوس" (به معنای کسی که در مکان خاصی اسیر یا زندانی شده است) به لحاظ نگارشی و قواعد فارسی، نکات زیر را شامل میشود:
-
املا: املای صحیح کلمه "محبوس" با حروف فارسی است و از ترکیب "مح-" و "بوس" تشکیل شده است.
-
صرف: "محبوس" یک اسم صفت به شمار میرود و به معنای کسی است که در حال حبس یا زندانی است. در برخی موارد، میتواند به عنوان اسم برای فردی که محبوس شده نیز به کار رود.
-
جمع: جمع کلمه "محبوس" به صورت "محبوسها" یا "محبوسین" است.
-
کاربرد: معمولاً در متون رسمی، ادبی و حقوقی برای اشاره به کسانی که به دلیل شرایط خاصی در حبس به سر میبرند، از این کلمه استفاده میشود.
- نحو: "محبوس" میتواند به عنوان صفت در جملات استفاده شود و مثلاً بگوییم: "او یک محبوس است." همچنین میتواند به عنوان مفعول در جملات فعلی نیز به کار رود.
برای نگارش و استفاده صحیح از این کلمه باید به بافت و زمینه متن توجه کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او در یک اتاق کوچک محبوس شده بود و به آزادی خود فکر میکرد.
- احساس محبوس بودن در زندگی روزمره، باعث شده بود که به دنبال تغییرات اساسی باشد.
- داستان درباره مردی است که در دل جنگلهای تاریک محبوس شده و راه خروج را پیدا نمیکند.