جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: محصور. [ م َ ] (ع ص ) احاطه کرده شده . (از منتهی الارب ). محاصره کرده شده . دربندان شده . احاطه شده . (ناظم الاطباء). به محاصره افتاده .حصاری کرده شده . (یادداشت مرحوم دهخدا). شهربندشده . - محصور شدن ؛ احاطه شدن . محاط گشتن . دربندان و شهربندان شدن . - محصور کردن ؛ احاطه کردن . فراگرفتن : تگ او گر کند عجب نبود وهم را در صمیم دل محصور. مسعودسعد. - محصور گردیدن ؛ محصور گشتن . محصور شدن : یمین الدوله و قراچه بیگ و شهاب وزیر محصور گشتند. (تاریخ بخارا ص 30). || محاطشده ٔ از دیوارو حصار. (ناظم الاطباء). حصار کرده . || بازداشته . (آنندراج ). محبوس . نگهداشته شده : فروریزی به خم خسروانی نظر داری درو یکسال محصور. منوچهری . || مرد شکم گرفته که غائط در شکم وی حبس شده باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). آن که شکم او قبض آورده . (آنندراج ). شکم گرفته . الذی عسر علیه قضاء حاجته من دبر. (مهذب الاسماء). رجوع به حصر شود. || بعیر محصور؛ شتری که بر پشت وی حصار بسته باشند. (منتهی الارب ). || (اصطلاح نجومی ) کوکبی که در حصار است و آن را مضغوط خوانند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مضغوط شود. || (اصطلاح فقهی ) کسی که موفق به اجرای حج دسته جمعی نشود و از عمل به احکام حج محروم گردد : اگر محصور عمره بگرفته باشد هر چه ما گفتیم بکند و عمره فریضه باشد بر وی . (ترجمه ٔ النهایه طوسی ). بسته، تحديد، حصاردار، شهربند، محاصره، محدود restricted, surrounded, closed, pent, besieged, enclosed مقيد، محدود منحصر، در مضیقه، محاط، مسدود، محرمانه، فراز، مقید
کلمه "محصور" به معنای محدود و محصور شده است و از نظر نگارشی و دستوری، نکاتی دربارهی استفاده از آن وجود دارد:
استفاده در جملات: "محصور" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و باید با اسم مورد نظر هماهنگ باشد. به عنوان مثال:
"فضای محصور"
"احساس محصور"
ترکیب با پیشوندها و پسوندها: این کلمه میتواند با پیشوندها و پسوندهای مختلف ترکیب شود، ولی باید دقت کرد که معانی آن تغییر نکند. مثلاً:
"محصور کردن" (فعل)
"محصوریت" (اسم)
نسبت به قواعد املایی: کلمه "محصور" به صورت صحیح و با املای درست نوشته شود.
توجه کنید که نوشتن "محصور" با "س" و "ص" باید درست باشد و از غلطهای املایی پرهیز شود.
استفاده در متون رسمی و غیررسمی: این کلمه میتواند در متون ادبی، علمی و غیررسمی به کار رود، اما در متنهای رسمی بهتر است به دقت انتخاب شود که در کنار دیگر واژهها به درستی معانی را منتقل کند.
ملاحظات معنیشناختی: در برخی زمینهها ممکن است "محصور" معنای خاصتری داشته باشد؛ به عنوان مثال در مباحث فلسفی یا اجتماعی میتواند به معنای نوعی محدودیت یا confinement باشد.
با توجه به این نکات، میتوانید "محصور" را به درستی و با رعایت قاعدههای فارسی و نگارشی به کار ببرید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او در دنیای خیالانگیز خود محصور شده بود و هیچ چیزی نمیتوانست او را از آن بیرون بیاورد.
باغی زیبا با دیوارهای بلند، مرا محصور کرده بود و احساس امنیت میکردم.
در بعضی از مواقع، انسانها خود را در افکار منفی محصور میکنند و از دیدن زیباییهای زندگی غافل میشوند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: منحصر، در مضیقه، محاط، مسدود، محرمانه، فراز، مقید
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر