جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

max
brain  |

مخ

معنی: مخ .[ م َ ] (اِ) آتش را گویند و به عربی نار خوانند. (برهان ). آتش را گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). آتش . (فرهنگ رشیدی ). آتش و نار. (ناظم الاطباء) :
در خلوت تنگ یافت آن شیخ کرخ
بس گرم تنور کی شب از سورت مخ .
جامی (از فرهنگ رشیدی ).
|| چسبیدگی . (از فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (انجمن آراء). || (ص ) چسبیده . (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (انجمن آرا). چسبنده . (برهان ) (ناظم الاطباء). || (فعل امر) امر به چسبیدن . رجوع به مخیدن شود. || (ص ) خزنده . (برهان )(ناظم الاطباء). || گم شده و نابود گشته و برطرف گردیده را نیز گویند. (برهان ). گم شده و نابود گشته و ناپدید و بر طرف گردیده . (ناظم الاطباء).
... ادامه
1045 | 0
مترادف: 1- دماغ، مغز، نخاع 2- سر، كله 3- فكر، دها، شعور، عقل 4- نابغه، ژني، پراستعداد 5- بيد 6- دهنه، لگام 7- مركز، كانون 8- چكيده، عصاره 9- خلاصه، لب 10- اصل، بن 11- عمق، ته 12- نخل 13- لجام، لگام
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (بن مضارعِ مخیدن) [قدیمی]
مختصات: (کن .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: mox
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 640
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
brain | marrow , encephalon , blend
ترکی
m
فرانسوی
m
آلمانی
m
اسپانیایی
metro
ایتالیایی
m
عربی
دماغ | مخ , ذكاء , فهم , شخص شديد الذكاء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

در زبان فارسی، کلمه "مخ" به معنای مغز و عقل است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، توجه به چند نکته مهم است:

  1. معنا و کاربرد: "مخ" به طور غیررسمی و محاوره‌ای به کار می‌رود و معنای مغز یا هوش را دارد. در زبان و ادبیات رسمی‌تر، معمولاً از "مغز" استفاده می‌شود.

  2. قواعد نحوی:

    • "مخ" می‌تواند به عنوان اسم، فاعل، مفعول و... در جملات استفاده شود. مثلاً:
      • "مخ من کار نمی‌کند!" (به معنای "من خوب فکر نمی‌کنم!")
      • "مخ او بسیار تیز است." (به معنای "هوش او بسیار بالاست.")
  3. نکات نگارشی:

    • باید به قواعد املایی و نگارشی زبان فارسی توجه کنید. وقتی متن رسمی است، بهتر است از کلمات مجاز و معیار استفاده کنید.
  4. تنوع زبانی: "مخ" ممکن است در بعضی نواحی یا گروه‌های اجتماعی معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد، بنابراین در گفتگو با افراد مختلف، به فهم آنها از این واژه توجه داشته باشید.

به‌طور کلی، کلمه "مخ" بسته به سیاق گفت‌وگو می‌تواند رنگ و بوی متفاوتی به خود بگیرد، اما در نوشتار رسمی بهتر است از معادل‌های استانداردتر استفاده شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او همیشه به یادگیری علوم جدید علاقه دارد و مخ او به خوبی با اطلاعات جدید سازگار می‌شود.
  2. گاهی اوقات فشارهای روزمره بر روی مخ انسان تأثیر منفی می‌گذارد و باعث خستگی ذهنی می‌شود.
  3. مطالعه و حل مسائل پیچیده می‌تواند به تقویت توانایی‌های مخ و افزایش کارایی شناختی کمک کند.

واژگان مرتبط: هوش، ذکاوت، کله، خرد، مغز استخوان، قسمت عمده، جوهر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری