جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مخبر. [ م َ ب َ ] (ع اِ) درون چیزی ، خلاف منظر. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). درون مرد، خلاف منظر. (ناظم الاطباء). نهان . باطن : کس بود کو را منظر بود و مخبر نی میر هم مخبر دارد بسزا هم منظر. فرخی . در جهان هردو تنی را سخن از منظر اوست منظرش نیکو اندر خور منظر مخبر. فرخی . گر منظری ستوده بود شاه منظری ور مخبری گزیده بود میر مخبری . فرخی . فریش آن منظر میمون و آن فرخنده تر مخبر که منظرها از او خوارند و در عارند مخبرها. منوچهری . چون قوت این سلطان وین دولت و این همت وین مخبر کرداری وین منظر دیداری . منوچهری . منظرت به ز مخبر است پدید که به تن زفتی و به دل زفتی . علی قرط اندکانی (از لغت فرس اسدی چ هرن ص 14). گرت آرزوست صورت او دیدن وآن منظر مبارک و آن مخبر. ناصرخسرو. خدای مهر نبوت نمود باز به خلق از آن رسول نکومخبر نکومنظر. ناصرخسرو. چونان که سوی تن دو در باغ گشادند یکسان شودت بر در جان منظر و مخبر. ناصرخسرو. در... مظهر بی مخبر... فایده بیشتر نباشد. (کلیله و دمنه ). با منظر رایق و مخبر صادق سنت او عدل فرمائی . (سندبادنامه ص 250). منظر بسی بود که به مخبر تبه شود او را سزای منظر پاکیزه مخبر است . ادیب صابر (از امثال و حکم ج 4 ص 1744). چون سر و ماهیت جان مخبر است هر که او آگاه تر با جان تر است . مولوی (مثنوی چ خاور ص 354). || آنچه از کسی بازگویند. شهرت و آوازه : افسانه شد حدیث فریدون و بیوراسب زان هر دوان کدام به مخبر نکوتر است . خاقانی . آری منم که رومی و مصری است خلعتم ز آن کس که رفت تا خزر و هند مخبرش . خاقانی . اقلیم بخش و تاج ستان ملوک عصر شاهی که عید عصر ملوک است مخبرش . خاقانی . || آنچه یا آنکه از اوخبر دهند : خبر به نقل شنیدیم و مخبرش دیدیم ورای آنکه از او نقل می کند ناقل . سعدی . || علم به ظاهر چیزی و آگاهی از چیزی . || جای آزمایش . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). 1-صفت
2- خبرنگار، گزارشگر
3- آگاه، مسبوق، مستحضر، مطلع، واقف برون، منظر
1- شهرت، آوازه، صيت informant, reporter, correspondent, intelligencer, the makhim المخبر muhbir l'informateur der informant el informante l'informatore اگاهی دهنده، مخبر رادیویی، مکاتب، مکاتبه کننده، طرف معامله، طرف مکاتبه، جاسوس، پیغام بر
informant|reporter , correspondent , intelligencer , the makhim
ترکی
muhbir
فرانسوی
l'informateur
آلمانی
der informant
اسپانیایی
el informante
ایتالیایی
l'informatore
عربی
المخبر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مخبر" در زبان فارسی به معنای کسی است که خبری را منتقل میکند یا اطلاعاتی را درباره موضوعی خاص به دیگران میدهد. در ادامه به چند نکتهی نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نحوهی نوشتار: کلمه "مخبر" به صورت "مخبر" نوشته میشود و نیازی به تغییر ندارد.
بکارگیری در جملات: برای استفاده از کلمه "مخبر" در جملات، توجه داشته باشید که این کلمه معمولاً به عنوان اسم و به معنای خبررسان یا گزارشدهنده کاربرد دارد. بهعنوان مثال:
"مخبر بهروزترین اخبار را گزارش کرد."
"مخبر این خبر را از منبع مطمئنی دریافت کرده است."
توجه به مفهوم: "مخبر" ممکن است در برخی متنها به معنی خبرچین یا کسی که اطلاعات محرمانه را فاش میکند هم به کار رود. بنابراین، لازم است تا با توجه به بافت متن، معانی مختلف این کلمه را در نظر بگیرید.
صرف و نحو: "مخبر" میتواند به صورت جمع نیز به کار رود، که در این صورت به "مخبران" تبدیل میشود. مثال:
"مخبران مختلف در این زمینه تحقیق کردند."
نکات نوشتاری: در نوشتن متنهای رسمی، سعی کنید از کلمه "مخبر" در جملات دقیق و منظم استفاده کنید تا مفهوم بهخوبی منتقل شود.
اگر سوال خاصی درباره کاربرد یا قواعد مربوط به کلمه "مخبر" دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
مخبر محلی به پلیس اطلاع داد که شاهد وقوع یک جرمی بوده است.
در این کنفرانس، مخبر اخبار جدیدی را درباره وضعیت اقتصادی کشور مطرح کرد.
به عنوان یک مخبر، او همیشه سعی میکند اطلاعات دقیق و معتبر را جمعآوری کند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: اگاهی دهنده، مخبر رادیویی، مکاتب، مکاتبه کننده، طرف معامله، طرف مکاتبه، جاسوس، پیغام بر
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر