جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

maxmal
velvet  |

مخمل

معنی: مخمل . [ م َ م َ / م ِ م َ ] (ع اِ) نوعی از جامه ٔ پرزدار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جامه ٔ پرزه دار خوابناک . (ناظم الاطباء). پارچه ٔ نخی یا ابریشمی که یک روی آن صاف و روی دیگر دارای پرزهای لطیف و نزدیک بهم و پرزها به یک سو خوابیده است . (از لاروس ) : و از خالمین [ شهری به هندوستان ] جامه ٔ مخمل و شاره و داروهای بسیار خیزد. (حدود العالم چ دانشگاه ص 68). و از او(از جالهندر شهری به هندوستان ) مخمل و جامه های بسیار خیزد ساده و منقش . (حدود العالم چ دانشگاه ص 69).
چوخیمه ای شود از دیبه کبود فلک
که برزنند به زیرش ز مخمل آستری .
ناصرخسرو.
چه مخمل چه شاره چه خز و حریر
چه دینار و دیبا چه مشک و عبیر.
اسدی (گرشاسب نامه چ یغمائی ص 94).
ای خوشا خلعت نوروزی بستان افروز
جامه ٔ اطلس زنگاری و تاج از مخمل .
وحشی (دیوان ص 231).
- مخمل باف ؛ کسی که مخمل می سازد. (ناظم الاطباء). بافنده ٔ مخمل .
- مخمل بافی ؛ شغل و عمل مخمل باف .
- || محل کار بافنده ٔ مخمل . کارگاهی که در آن مخمل بافند.
- مخمل دوخوابه ؛ مخمل دورویه یا آنکه خوابه ٔ دراز داشته باشد. (آنندراج ). نوعی از مخمل که هر دو طرف پشم دار و رنگین و ملائم یکسان باشد. (غیاث ).آن قسم مخمل که هر دو طرف آن پرزدار باشد. (ناظم الاطباء) :
اینجا به خواب غفلت و آنجا به خواب مرگ
چون مخمل دوخوابه به روی نهالی ام .
صائب (از آنندراج ).
- مخمل شکن ؛ نوعی پارچه ٔ پنبه ای . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مخمل گرگ یا مخمل گورگ ؛ نوعی از مخمل . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
تأثیر، در لباس مرا غفلتی نبود
خوابی نداشت مخمل گورگ لباده ام .
میرزامحسن تأثیر (از آنندراج ).
... ادامه
400 | 0
مترادف: پارچه نرم و لطيف پرزدار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: مُخمَل]
مختصات: (مَ مَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: maxmal
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 710
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
velvet | velure
ترکی
kadife
فرانسوی
velours
آلمانی
samt
اسپانیایی
terciopelo
ایتالیایی
velluto
عربی
مخمل | نعومة , مخملي , ناعم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مخمل" یک اسم فارسی است که به نوعی پارچه نرم و لطیف اشاره دارد. در مورد نگارش و قواعد مربوط به این کلمه، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. املا: واژه "مخمل" به همین شکل و با این املا نوشته می‌شود. به یاد داشته باشید که نباید آن را به شکل‌های دیگری مانند "مخمَل" یا "مخملِ" بنویسید، مگر در موارد خاصی که کاربرد آن در جمله یا متن به این شکل ضرورت داشته باشد.

  2. تناسب با قاعده جمع: برای جمع بستن این کلمه، می‌توان از شکل "مخمل‌ها" استفاده کرد. به عنوان مثال: "مخمل‌ها در بازار بسیار زیبا و رنگارنگ هستند."

  3. قواعد نگارشی: وقتی "مخمل" در جملات به کار می‌رود، باید به قوانین عمومی نگارشی توجه کرد، مانند استفاده صحیح از نقطه و کاما و حفظ ساختار جملات. به عنوان مثال: "مخمل، پارچه‌ای نرم و لوکس است."

  4. استفاده در متون توصیفی و ادبی: این کلمه می‌تواند در متون توصیفی و ادبی به کار رود و برای بیان احساسات و توصیف حالات مختلف در جملات به کار می‌رود. مثلاً: "رنگ آمیزی زیبای مخمل، فضایی دلنشین به اتاق می‌بخشد."

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "مخمل" به طور صحیح در نوشتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. دامن مخملی او در زیر نور خورشید می‌درخشید و زیبایی خاصی به او می‌بخشید.
  2. مبل‌های اتاق نشیمن از پارچه مخمل نرم تهیه شده بودند که حس راحتی و لوکسی را به فضا می‌داد.
  3. این کوسن‌ها با پارچه مخملی تزئین شده‌اند و شما را به آرامش و راحتی دعوت می‌کنند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری