جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مدور. [ م ُ دَوْ وَ ] (ع ص ) گرد. مدحرج . چرخی . چنبری . گلوله ای . مستدیر. (یادداشت مؤلف ). دایره وار. کروی : صلتی هان سپری بود که گر خواهم از او پر توان کرد ز دینار مدور دو سپر. فرخی . بچگان زاد مدور همه بی قد و قدم صد و سی بچه ٔ اندرزده دو دست بهم . منوچهری . و شکل آن مدور است چنانکه دایره ٔ پرگار باشد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 138). از نظر چشم خلق پنهان کرده چشمه ٔ خورشید را سپهرمدور. مسعودسعد. بررس که کردگار چرا کرده ست این گنبد مدور خضرا را. ناصرخسرو. بالای هفت چرخ مدور دو گوهرند کز نور هردو عالم و آدم منورند. ناصرخسرو. بی دانشان اگر چه نکوهش کنندشان آخر مدبران سپهر مدورند. ناصرخسرو. خاقانی است هندوی آن هندوانه زلف و آن زنگیانه خال سیاه مدورش . خاقانی . دست نمرود بین که ناوک کفر در سپهر مدور اندازد. خاقانی . هر جا که عدل خیمه زند کوس دین بزن کاین نوبتی ز چرخ مدور نکوتر است . خاقانی . و دیگر سطح اشکال هندسی چون مثلثاث ومربعات و کثیرالاضلاع و مدور... برکشید. (سندبادنامه ص 65). اندیشه نمی شود مدور. (سندبادنامه ص 18). چو شکل مدور شد انگیخته تفاوت نشد با وی آمیخته . نظامی . - مدور صغیر ؛ قلمی است که از مدور کبیر استخراج شده و آن قلم جامعی است که دفاتر حدیث و اشعار را با آن می نوشته اند. (از ترجمه ٔالفهرست ابن ندیم ص 13 و 14 از فرهنگ فارسی معین ). - مدور کبیر ؛ در خط عربی قلمی است که از خفیف النصف استخراج شده و آن را نویسندگان عهد ابن ندیم ریاسی می گفتند و در نوشتن عرایض و دادخواهی بکار می رفته . (از ترجمه ٔ الفهرست ابن ندیم ). || (اِ) باریطارون . (یادداشت مؤلف ). رجوع به باریطارون شود. اسم حلقه، دايره، دايره اي شكل، گرد، مستدير چهارگوشه، مربع circular, round, spherical, roundish, orbicular, terete, circle دائري، مستدير، سيار، حلقي، منشور دوري، الرسالة، السيارة نشرة ترسل إلى عدة أفراد dairesel circulaire kreisförmig circular circolare دایرهای، دایره وار، مستدیر، غیر مستقیم، چنبری، گردی، بی خرده، مهره مانند، کروی، گوی مانند، گردنما، چرخی، کامل، حلقوی، استوانهای شکل در برش عرضی
دائري|مستدير , سيار , حلقي , منشور دوري , الرسالة , السيارة نشرة ترسل إلى عدة أفراد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مدور" در فارسی به معنی گرد و دایرهای شکل است و در جملات مختلف میتواند به کار رود. در زیر به نکات نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه اشاره میشود:
نحوه نوشتار: "مدور" به صورت یکپارچه نوشته میشود و نیازی به فاصله یا نقطهگذاری اضافی ندارد.
جنس و عدد: این کلمه صفت است و به تنهایی نمیتواند به عنوان اسم استفاده شود. میتوان آن را به اسمها نسبت داد، مانند "صفحه مدور" یا "میز مدور".
ترکیبها: این کلمه میتواند با واژههای دیگر ترکیب شده و معانی مختلفی را به وجود آورد. بهعنوان مثال:
"مدور شدن" (به معنی گرد شدن)
"شکل مدور" (شکلی که گرد است)
قافیه و شعر: در شعر فارسی، "مدور" میتواند به عنوان قافیه یا بخشی از تصویرسازی به کار رود.
زبان محاوره و ادبی: در زبان محاوره، استفاده از این کلمه به صورت آزادانه مجاز است، اما در زبان ادبی و رسمی باید دقت بیشتری در انتخاب واژهها داشت.
نحو و ساختار جملات: وقتی از "مدور" در جملات استفاده میکنید، باید توجه داشته باشید که ساختار جملات نباید پیچیده باشد و بهتر است از جملات ساده و واضح استفاده کنید. به عنوان مثال: "دریچه مدور باعث ورود نور به اتاق میشود."
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "مدور" به طور درست و مناسب استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
سفرهای مدور بر روی میز قرار داشت که همه افراد خانواده دور آن نشسته بودند.
طراحی مدور این ساختمان باعث شده تا نور طبیعی به خوبی وارد فضا شود.
او یک حلقه مدور از گلهای طبیعی درست کرده بود تا برای مراسم عروسی از آن استفاده کند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: دایرهای، دایره وار، مستدیر، غیر مستقیم، چنبری، گردی، بی خرده، مهره مانند، کروی، گوی مانند، گردنما، چرخی، کامل، حلقوی، استوانهای شکل در برش عرضی