جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مدید. [ م َ ] (ع ص ) کشیده . دراز. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). طویل . (متن اللغة) (اقرب الموارد). ممدود. (اقرب الموارد). درازبالا. (دستور الاخوان ). گویند: مدیدالقامة، مدیدالجسم ، مدیدالعنق . (از متن اللغة). ج ، مُدُد : عدد آن مدد عمر تو باد تا از آن گردد عمر تو مدید. سوزنی . تا ز روز و شب مدد یابند ماه و سال باد سال و ماه و روز و شب عیشت هنی ، عمرت مدید. سوزنی . || طولانی . دیر. دیرزمانی : و بر غرفه پیش متوکل زمانی مدید نشسته بود. (تاریخ بیهقی ص 202). مدتی مدید در وی عمارت و زراعت کرده است . (سندبادنامه ص 263). عضو گردد مرده کز تن وابرید نو بریده جنبد اما نی مدید. مولوی . || (اِ) مداد. اماله ٔ مداد است به معنی سیاهی و مرکب که به آن نویسند : گر شود بیشه قلم دریا مدید مثنوی را نیست پایانی پدید. مولوی . چون رُخَت را نیست در خوبی امید خواه گلگونه نِه ْ و خواهی مدید. مولوی . || علف . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گیاه . (منتهی الارب ). گیاه خشک . (ناظم الاطباء). || نجوع . آبی که بر آن آرد یا کنجد یا جوز ریخته شتر را خورانند. (منتهی الارب ) (از متن اللغة). آرد جو به آب تنک کرده که ستور را برای فربهی خورانند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به نجوع شود. || (اصطلاح عروض ) مدید بحر دوم است از بحور عروض و بنای آن بر جزوی خماسی و جزوی سباعی است ، یعنی چهار بار «فاعلاتن فاعلن » و نمونه ٔ بیت مثمن سالم آن این است : این دل پردرد را لعل تو درمان شده خاک پایت بنده را چشمه ٔ حیوان شده و مثال مثمن مخبون آن این : از میان دهنش تا توان یکسر مو ز آن نشان بازمده این سخن هیچ مگو. و نمونه ٔ مسدس سالم این بحر یعنی «فاعلاتن فاعلن فاعلاتن »، این بیت : غالیه زلفی سمن عارضینی سروبالائی و زنجیرموئی . و بیت محذوف ْ عروض مقصورْ ضرب در این بحر، «فاعلاتن فاعلن فاعلن »، این : زندگانی تلخ کردی مرا زندگانی بی تو ناید به کار. و بیت مسدس مخبون : چون ز من سیر شدی چکنم من پاسخم چون نکنی بزنم من . و بیت مسدس مشکول ،«فعلات ُ فاعلن فعلان »، این : طمع از وفاء او نبریم تا غم جفاء او نخوریم . و چنانکه مؤلف المعجم گفته است عجم را در این بحر شعر عَذْب نیست و گروهی برای اظهار مهارت خود در عروض ابیاتی در این بحرسروده اند. رجوع به بحر و نیز رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم چ دانشگاه ص 79 شود. 1- دراز، طولاني
2- كشيده long,extended,prolonged,protracted طويل، طويل الأجل، مديد، لأجل طويل، طويلا، منذ عهد بعيد madrid madid madid madid madid
طويل|طويل الأجل , مديد , لأجل طويل , طويلا , منذ عهد بعيد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مدید" در زبان فارسی به معنای "طولانی" یا "بلند" است و در ادبیات و متون رسمی بهکار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی مربوط به آن، نکات زیر را مد نظر قرار دهید:
املا و نوشتار: کلمه "مدید" با "م" و "د" و "ی" نوشته میشود و باید بهدرستی املاء شود.
استفاده در جملات: کلمه "مدید" معمولاً به عنوان صفت بهکار میرود. برای مثال: "این سفر برای من تجربهای مدید بود."
ترکیب با کلمات دیگر: "مدید" میتواند با کلمات دیگر ترکیب شود تا به معانی خاصتری دست یابیم. برای مثال: "مدت مدید" به معنای "مدت طولانی" است.
توجه به سبك نوشتار: در متون رسمی و ادبی، استفاده از "مدید" متداولتر است، اما در زبان محاوره ممکن است واژههای جایگزین مثل "طولانی" یا "زیاد" بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
نکتههای نگارشی: در صورت استفاده از "مدید" در جملات، باید به ساختار جملات و قواعد نگارش دقت داشته باشید تا جملات بهطور منطقی و صحیح ساخته شوند.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مدید" بهدرستی و با رعایت قواعد نگارشی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در جلسهی امروز، مدیر به اهمیت برنامهریزی مدید برای آینده سازمان اشاره کرد.
ایشان به دلیل رفتار مدید و شایستهاش در محیط کار، از همکارانش تحسین شد.
برای رسیدن به اهداف بلندمدت، نیاز به تجزیه و تحلیل مدید داریم تا تصمیمات بهتری اتخاذ کنیم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر