جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مراعات . [ م ُ ] (ع مص ) مراعاة. رجوع به مراعاة شود. || (اِمص ) نگهداشت . رعایت .محافظت : ذات بی همال خویش را بر نصرت دین اسلام و مراعات مصالح خلق وقف کرد. (کلیله و دمنه ). خوش لفظم از خوشی مراعات او بلی هست این گلاب من ز گل نستر سخاش . خاقانی . تا از بسیاری مراعات و اهتمام الیف و حلیف وی شد. (سندبادنامه ص 192). غلام فریاد برداشت و به مراعات دل زن و تسکین جانب و ازالت خوف و استشعار او مشغول شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 346). اسباب قرابت که میان تو ومجدالدوله ابوطالب مستحکم است چنان اقتضا کند که به مراعات جانب او قیام نمائی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 225). در چنین مستی مراعات ادب خود نباشد ور بود باشد عجب . مولوی (از فرهنگ فارسی معین ). || سلوک . رعایت . (غیاث اللغات ). ادای حق . مهربانی . مرحمت . شفقت . رجوع به معنی قبلی شود. || نگریستن پایان وعاقبت کار. (ناظم الاطباء). رجوع به مراعاة شود. || رعایت یکدیگر کردن . ملاحظه هم کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مراعاة شود. || به گوشه ٔ چشم نگریستن . (غیاث اللغات ). || توجه کردن . مراقبت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شواهد ذیل معنی دوم شود. 1- پاس، توجه، رعايت، ملاحظه، مواظبت
2- حرمت
3- توجه كردن، مراقبت كردن
4- ملاحظه هم كردن، رعايت هم كردن observance, consideration, regard, heed, assistance, observing مراعاة، تقيد، ملاحظة، شعائر، احتفالات، عادة، تقيد بالقانون gözlemlemek observer beobachten observar osservare رعایت، توجه، ملاحظه، رسیدگی، سنجش، نظر، احترام، باره، اعتناء، کمک، مساعدت، معاونت، معاضدت، دستیاری
... ادامه
693|0
مترادف:1- پاس، توجه، رعايت، ملاحظه، مواظبت
2- حرمت
3- توجه كردن، مراقبت كردن
4- ملاحظه هم كردن، رعايت هم كردن