license
98
1667
100
معنی کلمه مردان معنی واژه مردان
معنی:
مردان . [ م َ ] (اِ) ج ِ مَرد. رجوع به مرد شود. || پهلوانان . دلیران . شجاعان . گردان : یا بزرگی و ناز و نعمت و جاه یا چو مردانت مرگ رویاروی . حنظله . که مردی ز مردان نشاید نهفت . فردوسی . به مردان توان کرد ننگ و نبرد. فردوسی . || اولیأاﷲ. مردان راه حق . خاصان حق . اهل طریقت : بهانه بر قضا چه نهی چو مردان عزم خدمت کن چو کردی عزم بنگر تا چه توفیق و توان بینی . سنائی . - مردان علوی ؛ کنایه از کواکب هفتگانه یا سبعه ٔ سیاره است . (از برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). - || هفت اوتاد که از بزرگان عالم غیب اند. (ازبرهان قاطع). رجوع به هفت مردان شود.انگلیسی man, guy, husband, fellow, chap, groom, playmate, gink, hidalgo, menعربی رجل، إنسان، الإنسان، شخص، البشر، المرء، بشر، غلام، خادم، زوج قرين، التابع، زود بالجندمرتبط مرد، انسان، مردی، بشر، فرد، شخص، یارو، فرار، گریز، شوهر، شوی، کشاورز، گیاه پرطاقت، رفیق، آدم، دوست، بچه، شکاف، مشتری، جوانک، ترک، فک، داماد، مهتر، همبازی، یار، پا، کس، وجود، آقا
آواشناسی:
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
295
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
man | guy , husband , fellow , chap , groom , playmate , gink , hidalgo , men
عربی
رجل | إنسان , الإنسان , شخص , البشر , المرء , بشر , غلام , خادم , زوج قرين , التابع , زود بالجند
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "مردان" جمع کلمه "مرد" است و در زبان فارسی قواعد خاصی برای استفاده صحیح و نگارش این کلمه وجود دارد. در ادامه به برخی از این قواعد اشاره میکنم:
جمعسازی : "مردان" بهطور صحیح به جمع "مرد" اطلاق میشود. جمعسازی در فارسی میتواند با پسوندهای مختلفی مانند "-ان" و "-انان" انجام شود.
نقش واژه : "مردان" معمولاً به عنوان اسم جمع در جملات استفاده میشود. برای مثال: "مردان در میدان sport."
صرف و نحو : در جمله، کلمه "مردان" بسته به نوع جمله میتواند به عنوان فاعل، مفعول و یا سایر نقشهای دستوری ظاهر شود. مثلاً: "مردان به کار مشغولند."
ترکیبات : میتوان "مردان" را در ترکیبات مختلف به کار برد. به عنوان مثال: "مردان بزرگ" یا "مردان فداکار".
نگارش : در نگارش، توجه به املای صحیح کلمه ضروری است. "مردان" باید به درستی و بدون اشتباه تایپی نوشته شود.
همنشینی با قیدها و صفات : کلمه "مردان" میتواند با صفتها و قیدها ترکیب شود. مثلاً: "مردان باهوش"، "مردان استوار".
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "مردان" به طور صحیح و مؤثر در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
لغتنامه دهخدا واژگان مرتبط: مرد، انسان، مردی، بشر، فرد، شخص، یارو، فرار، گریز، شوهر، شوی، کشاورز، گیاه پرطاقت، رفیق، آدم، دوست، بچه، شکاف، مشتری، جوانک، ترک، فک، داماد، مهتر، همبازی، یار، پا، کس، وجود، آقا