جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مرس . [ م َ ] (ع مص ) به جانبی افتادن رسن بکرة. (از منتهی الارب ). افتادن ریسمان بکره در یکی از دو طرف آن ؛ مرس حبل البکرة. (از اقرب الموارد). به کناری افتادن ریسمان چاه . (ناظم الاطباء). || تر نهاد خرما را در آب و سود آن را و مالید تا بگدازد. (ازمنتهی الارب ). مالیدن خرما را در آب تا بگدازد. (ناظم الاطباء). اندر آب آغشتن . (تاج المصادر بیهقی ). خیس کردن . خیساندن . دارو یا نان را در آب خیس کردن و آن رابا دست مالیدن تا اجزای آن حل شود. (از اقرب الموارد). به دست مالیدن چیزی را. (جهانگیری ) (برهان ). نهادن خرما را در آب و در شیر و امثال آن . (جهانگیری ) (برهان ). خیس کردن . خیسانیدن . خیساندن تر نهادن . آغوندن . نقوع . انقاع . (یادداشت مرحوم دهخدا). || انگشت خویش خائیدن کودک . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). لیسیدن کودک . (تاج المصادر بیهقی ). خائیدن کودک انگشت را. (جهانگیری ) (برهان ). مکیدن طفل انگشت را. (غیاث ). مرث . (از اقرب الموارد) (از المصادر زوزنی ). و رجوع به مرث شود. || دست را به دستارپاک کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پاک کردن دست به مندیل . (جهانگیری ) (برهان ). دست در دستار خوان مالیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) سیر و حرکت دائم . (از اقرب الموارد). morse مورس mors morse morse morse morse
در زبان فارسی، کلمه "مرس" به معنای "مرسوم" یا "رایج" بهکار میرود و بیشتر در متون رسمی یا ادبی به کار میرود. اما اگر منظورتان استفادههای دیگر یا معانی خاص این کلمه باشد، باید بگویم که معیارهای نگارشی و قواعد استفاده از آن میتواند به زمینه جمله بستگی داشته باشد.
مجموعهای از نکات نگارشی و قواعد مربوط به استفاده از این کلمه:
رایج بودن: کلمه "مرس" بیشتر در متون ادبی و علمی به کار میرود و ممکن است کمتر در زبان محاورهی روزمره شنیده شود.
نحوه کاربرد: زمانی که از "مرس" استفاده میکنید، معمولاً باید به عنوان صفت در کنار یک اسم قرار بگیرد، مانند "روش مرس"، "نگرش مرس" و...
ترکیبسازی: در صورت لزوم میتوانید این کلمه را با دیگر واژهها ترکیب کنید تا معانی دقیقتری به آن ببخشید، مثلاً "نگاه مرس" یا "فرهنگ مرس".
نحوه نوشتار: همیشه باید از املای صحیح کلمات در جمله اطمینان حاصل کنید. در اینجا، املای "مرس" صحیح است و باید به همان شکل نوشته شود.
در نهایت، اگر سوال خاصی در مورد استفاده یا معانی دیگری که ممکن است این کلمه داشته باشد دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا سه جمله با کلمه "مرس" آوردهام:
مرس یکی از جانوران زیبا و کمیاب است که در جنگلهای شمالی ایران زندگی میکند.
در سفر به مرس، مناظر طبیعی و هوای دلپذیر این منطقه مرا مجذوب خود کرد.
مرس به عنوان نمادی از حفاظت محیط زیست در بسیاری از برنامههای علمی معرفی میشود.