جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مرموز. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رمز. رجوع به رمز شود. بیان شده به رمز. (ناظم الاطباء). به رمز. دارای رمز : وی بر این سخن مرموز آن خواست که پدر با امیر ماضی ملک خراسان به مرو یافت که سامانیان را بزد و خراسان از دست ما اینجا بشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 653). رقمهایی که مرموز است اندر خرقه از بخیه رقوم لوح محفوظ است اگر خوانی به ایقانش . خاقانی . نامبردار شرق و غرب توئی که حدیثت چو غیب مرموز است . خاقانی . 1- اسرارآميز، رازآلود، رازناك، رمزآلود، رمزي
2- ابهام آميز، مبهم، معمايي
3- مشكوك
4- تودار، موذي
5- مار زير كاه mysterious, cryptic, enigmatic, secretive, inscrutable, weird, occult, mystic, hinted, recondite, unaccountable, Orphic, unco غامض، خفي، سري، مبهم gizemli mystérieux geheimnisvoll misterioso misterioso سری، اسرار امیز، رمزی، پنهان، معمایی، پنهان کار، ترشحی، تراوشی، نفوذ ناپذیر، غریب، خارق العاده، عقبایی، غیبی، نهانی، عرفانی، متصوف، پیچیده، پوشیده، نهان، غیر قابل توصیف، عاري از حس مسئوليت، توضیح ناپذیر، غير مسئول، دلکش، دلنواز، بسیار، جالب توجه، عجیب، غیر عادی
کلمه "مرموز" در زبان فارسی به معنای "مخفی، پنهان یا پر از راز" است و در نگارش و استفاده از آن قواعد خاصی وجود دارد. در ادامه به نکات و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
نوع کلمه: "مرموز" یک صفت است و میتواند ویژگی یا حالت چیزی را توصیف کند.
ترکیبها: "مرموز" میتواند با اسمها ترکیب شود، مانند "داستان مرموز"، "شخصیت مرموز"، "پیام مرموز" و غیره.
نحو: در جملات، "مرموز" معمولاً بعد از اسم میآید و به آن اسم صفت میزند. به عنوان مثال: "این یک داستان مرموز است."
افعال: میتوان از "مرموز" به عنوان قید نیز استفاده کرد، ولی این استفاده کمتر مرسوم است. معمولاً از آن به عنوان صفت استفاده میشود.
نگارش: در نوشتن مقالات یا متون ادبی، توجه به زیبایی و مفهوم کلمه "مرموز" و تناسب آن با متن بسیار مهم است. امکان دارد این کلمه به خاطر بار معناییاش، حس کنجکاوی و ابهام را منتقل کند.
توجه به متضادها: برای ایجاد تعادل در متن، میتوان به واژههای متضاد نیز اشاره کرد، مانند "شفاف" یا "آشکار".
مثالهایی از جملات با کلمه "مرموز":
"شبهای مرموز با ستارههای درخشان، روح انسان را جستجو میکند."
"شخصیت مرموز او همیشه برای من جذاب بود."
این نکات به شما کمک میکند تا کلمه "مرموز" را به درستی و به طور موثری در متون خود به کار ببرید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در دل جنگلهای انبوه، یک قلعه مرموز پنهان شده بود که داستانهای عجیبی دربارهاش نقل میشد.
رفتار او در آن شب مرموز، همه را به این فکر فرو برد که آیا تصمیم درستی گرفته است یا خیر.
کتابهای قدیمی که در کتابخانه پیدا کردم، حاوی اطلاعات مرموزی دربارهی تاریخچهی این شهر بودند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: سری، اسرار امیز، رمزی، پنهان، معمایی، پنهان کار، ترشحی، تراوشی، نفوذ ناپذیر، غریب، خارق العاده، عقبایی، غیبی، نهانی، عرفانی، متصوف، پیچیده، پوشیده، نهان، غیر قابل توصیف، عاري از حس مسئوليت، توضیح ناپذیر، غير مسئول، دلکش، دلنواز، بسیار، جالب توجه، عجیب، غیر عادی