مژک
licenseمعنی کلمه مژک
معنی واژه مژک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | eyelash | ||
عربی | يمسح | ||
ترکی | kirpik | ||
فرانسوی | cil | ||
آلمانی | wimper | ||
اسپانیایی | pestaña | ||
ایتالیایی | ciglio | ||
واژه | مژک | ||
معادل ابجد | 67 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
نقش دستوری | اسم | ||
مختصات | (مُ ژَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | moZak | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی مژک | ||
پخش صوت |
مژک . [ م ُ / م ِ ژَ ] (اِمصغر) مصغر مژه . (آنندراج ) (شعوری ). || زائده ٔ سیتوپلاسمی و میکروسکوپی برخی از سلولها (مانند سلولهای پوششی دیواره ٔ داخلی قصبةالریه در انسان )و برخی جانوران تک سلولی . (از دائرة المعارف کیه ).
- مژک های لرزان ؛ زوائد سیتوپلاسمی پرزمانندی که حول بدن دسته ای از جانوران تک سلولی را فراگرفته بدین مناسبت این دسته از جانوران تک سلولی را مژکداران گویند. (از دائرةالمعارف کیه ). رجوع به مژک داران شود.
eyelash
يمسح
kirpik
cil
wimper
pestaña
ciglio