جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mosalsal
machine gun  |

مسلسل

معنی: مسلسل . [ م ُ س َ س َ ] (ع ص ، ق ) پی درپی . متوالی . (ناظم الاطباء). پیاپی . پشتاپشت . مربوط. (یادداشت مرحوم دهخدا). یکی پس از دیگری : مر آن دوست را دوستان بسیارند و همچنین مسلسل . (گلستان ).
- حدیث مسلسل ؛ (اصطلاح حدیث ) عبارت است از حدیثی که رجال اسناد او به وقت روایت آن متتابع باشند. (نفایس الفنون ). حدیثی که تمام واسطه ها تا پیغامبر(ص ) شناخته شده است . (یادداشت مرحوم دهخدا). || (اصطلاح درایه ) در اصطلاح درایه ، حدیثی است که هر یک از رجال روات آن تا آخر سند ذکر شده و همه شان در حین روایت به یک صفت یا یک حالت باشند، مثل اینکه همه ٔ روات در موقع روایت به مادون خود حمد گفته یا صلوات یا بسم اﷲ یا استعاذه گفته و یا متطهراً و یا مستقیلاً روایت کرده و نظایر اینها. و رجوع به حدیث شود.
- حرف مسلسل ؛ حرف مربوط و پیچدار و گفتار مسلسل . (آنندراج ).
- || که قطع نشود. که پیاپی گفته شود. که یک ریز ادا گردد.
- خبر مسلسل ؛ یکی از تقسیمات اخبار. رجوع به احمد (ابن موسی بن طاوس ) شود.
- خط مسلسل ؛ ظاهراً یکی از انواع خط است . یانوعی از تحریر (؟) :
خط مسلسل شیرین که گر نیارم گفت
به خط صاحب دیوان ایلخان ماند.
سعدی .
- || نامه ٔ مکتوب به خط مسلسل :
به مملوکی خطی دادم مسلسل
به توقیع قزلشاهی مسجل .
نظامی .
- شماره ٔ مسلسل ؛ شماره ٔ متوالی و پی درپی و پشت سر هم و بدون تناوب و جاافتادگی ترتیبی اعداد. عدد مسلسل . نمره ٔ مسلسل .
- عدد مسلسل ؛ شماره ٔ مسلسل . نمره ٔ مسلسل . رجوع به ترکیب های شماره ٔمسلسل و نمره ٔ مسلسل شود.
- قیاس مسلسل ؛نوعی از قیاس که از چند قیاس ترکیب یافته باشد، چنانکه در این شعر :
رودی است که کوثرش عدیل است
آبش سلسال سلسبیل است
نه بلکه ز رشک او همه سال
شیدای مسلسل است سلسال
گه سیمگری نماید آبش
گه شیشه گری کند حبابش .
خاقانی (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ).
- گفتار مسلسل ؛ حرف مربوط و پیچدار. حرف مسلسل . (آنندراج ).
- || سخنان پیاپی و غیرمنقطع. که یک ریز ادا شود.
- مسلسل حرف زدن ؛ پیاپی و یک ریز و یک بند سخن گفتن .
- مسلسل شدن ؛ به توالی آمدن . پشت سر هم آمدن .
- مسلسل شدن سخن ؛ به توالی درآمدن سخن . پی درپی سخن گفته شدن :
سخن چون شد مسلسل عاقبت کار
ستون بیستون آمد پدیدار.
نظامی .
- مسلسل گشتن سخن در سخن ؛ سخن به سخن پیوستن :
چون سخن در سخن مسلسل گشت
بر زبان سخنوری بگذشت .
نظامی .
- نمره ٔ مسلسل ؛ عدد پیاپی . شماره ٔ مسلسل .
|| در هم پیوسته .
- شی ٔ مسلسل ؛ چیز درهم پیوسته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
|| پیوسته . (دهار). بهم بسته و بهم پیوسته . با هم پیوند داده شده . (ناظم الاطباء). درهم گذاشته . درهم بسته . (یادداشت مرحوم دهخدا). مانند زنجیربهم پیوسته . (ناظم الاطباء). چون حلقه های زنجیر بهم درآمده . (یادداشت مرحوم دهخدا). حلقه در حلقه :
سر مژه چون خنجرکابلی
دو زلفش چو پیچان خط بابلی
مسلسل یک اندر دگربافته
گره برزده سربه سر تافته .
فردوسی .
باد زره گر شده ست آب مسلسل زره
ابر شده خیمه دوز ماغ مسلسل خیم .
منوچهری .
مسلسل به اندرزهای بزرگ
کز او سازگاری کند میش و گرگ .
نظامی .
معنبر ذوائب معقد عقایص
مسلسل غدایر سجنجل ترائب .
(منسوب به حسن متکلم ).

- گیسوی مسلسل ؛ گیسوی حلقه حلقه .
- مسلسل کردن ؛ پیوستن . پیوند دادن . بهم وابستن . مسلسل گردانیدن . بهم بستن چنانکه دو چیز را بهم با سلسله :
خرامان گشته بر تازی سمندی
مسلسل کرده گیسو چون کمندی .
نظامی .
چنان در دل نشاند آن دلستان را
که با جانش مسلسل کرد جان را.
نظامی .
و رجوع به ترکیب مسلسل گردانیدن شود.
- || ردیف کردن . رج کردن . رده کردن . صف بندی کردن . سلسله سلسله کردن . طبقه بندی کردن .
- مسلسل گردانیدن ؛ مانند حلقه های زنجیر بهم وابستن . پیوند دادن . مسلسل کردن : این تقریر را چون زلف خوبان مسلسل گردانید. (از تاریخ وصاف ).
- مسلسل گشتن ؛ پیوند یافتن . متصل گشتن . بهم پیوستن . درهم شدن :
مسلسل گشته بر گلهای حمری
نوای بلبل و آواز قمری .
نظامی .
|| به زنجیر بسته . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). به زنجیر بسته شده . (غیاث ). به زنجیر. (یادداشت مرحوم دهخدا). مقید. در زنجیر. بندی . به بند :
فلک کجروتر است از خط ترسا
مرا دارد مسلسل راهب آسا.
خاقانی .
آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من
از پری روئی مسلسل شد دل شیدای من .
خاقانی .
من شیفته چو بحر و مسلسل چو ابر از آنک
هم عید و هم هلال بدیدم بر اخترش .
خاقانی .
- شیدای مسلسل ؛ شیدای در زنجیر. مجنون به زنجیر بسته . دیوانه ٔ زنجیری :
نه بلکه ز رشک او همه سال
شیدای مسلسل است سلسال .
خاقانی (تحفة العراقین ).
|| موجدار. چون آب چین و شکن گرفته براثر وزش باد. همچون بندیان و به زنجیر بستگان :
گفتم آه آتشین بس کن نه من خاک توام
نه مسلسل همچو آبم تا هوسناک توام .
خاقانی .
گاهی سفیدپوش چو آب است و همچو آب
شوریده و مسلسل و تازان ز هر عظام .
خاقانی .
|| همواره . همیشه . (یادداشت مرحوم دهخدا).
... ادامه
844 | 0
مترادف: 1- به هم پيوسته، پشت سرهم، پياپي، پي درپي، زنجيروار، متصل، متوالي
متضاد: يك درميان 1- اسلحه، تفنگ خودكار، تيربار، سلاح خودكار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: (مُ سَ سَ) [ ع . ]
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: mosalsal
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 220
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
machine gun
ترکی
makineli tüfek
فرانسوی
mitraillette
آلمانی
maschinengewehr
اسپانیایی
ametralladora
ایتالیایی
mitragliatrice
عربی
مدفع رشاش | رشاش
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مسلسل" به معنای “زنجیروار” یا “توالی‌دار” است و در زبان فارسی به‌ویژه در زمینه‌های مختلفی مانند ادبیات، روایت، و توالی رخدادها استفاده می‌شود. در نگارش فارسی، چند نکته وجود دارد که هنگام استفاده از این کلمه باید به آن توجه کرد:

  1. اعداد و ترتیب: وقتی از "مسلسل" در متن استفاده می‌کنید، اگر در حال اشاره به یک سری یا مجموعه‌ای از اشیاء، افکار، یا رویدادها هستید، بهتر است که تعداد و ترتیب آن را مشخص کنید.

  2. انگاشتن جمله: اگر "مسلسل" در یک جمله به کار رود، باید به قواعد جملات فارسی توجه کرد. به‌خصوص در جملات توصیفی، باید مشخص کنید که چه چیزی مسلسل است و چه ویژگی‌هایی دارد. مثلاً: "کتاب‌های منسوج به صورت مسلسل منتشر شده‌اند."

  3. نحوه‌ی نوشتن: دقت کنید که کلمه "مسلسل" به شکل دقیق و صحیح نوشته شود و وجود اعراب در کلمات نزدیک به آن (در صورت نیاز) نیز رعایت شود.

  4. شفافیت: در صورت نیاز به توضیح بیشتر یا تشریح مفهوم "مسلسل"، از توضیحات اضافه استفاده کنید تا معنای کلمه برای خواننده روشن‌تر شود.

  5. قواعد نگارشی: به قوانین کلی نگارش فارسی نیز توجه داشته باشید، مانند استفاده درست از نقطه، ویرگول، و سایر علامات نگارشی.

به‌طور کلی، "مسلسل" در نوشتار می‌تواند درمعانی مختلفی به کار برود، و رعایت قواعد نگارشی و بیانی مناسب باعث می‌شود که مطلب شما بهتر و دقیق‌تر منتقل گردد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در فیلم، قهرمان داستان با استفاده از یک مسلسل مدرن توانست از دشمنانش دفاع کند.
  2. صدای مسلسل در میدان جنگ وحشت را بر دل سربازان انداخت و آنها را به سرعت به پناهگاه‌ها فرستاد.
  3. او در نمایشگاه نمایش تسلیحات نظامی، یک مسلسل قدیمی را بررسی کرد و تاریخچه آن را یادداشت کرد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری