جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

moš'er
indicating  |

مشعر

معنی: مشعر. [ م َع َ ] (ع اِ) درخت زمین نرم که مردم از سایه ٔ آن در گرما و سرما فرودآیند و پناه جویند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آن جای که در وی قربانی کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جای قربانی حج در مکه . (غیاث ). || نشانه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شعار. (اقرب الموارد) (محیط المحیط) :
آنجاست دین و دنیا را قبله
و آنجاست عز و دولت را مشعر.
ناصرخسرو.
|| معظم مناسک حج . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). موضع مناسک حج و معظم آن . (از اقرب الموارد). موضع مناسک حج و علامات آن . ج ، مشاعر. (از محیط المحیط). جای عبادت . (غیاث ) (مهذب الاسماء). جای عبادت در حج . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
از کشتگان زنده زآن سو هزار مشهد
وز ساکنان مرده زین سو هزار مشعر.
خاقانی .
دندانه های برجش یک یک صفا و مروه
سر کوچه های شهرش صف صف منی و مشعر.
خاقانی .
|| جای موی سر تراشیدن حاجیان . (غیاث ). || حاسه . ج ، مَشاعر. (آنندراج ). حاسه . (از ناظم الاطباء). حس . (مفاتیح ). یکی از حواس ده گانه . ج ، مشاعر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
... ادامه
455 | 0
مترادف: 1- حاكي، دال، گوياي 2- درك، شعور، فهم 3- خبردهنده، اشعاركننده
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (مُ عِ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: moS'er
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 610
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
indicating | denoting , stating , informing , intellect , mentality , mind , mashal
ترکی
şair
فرانسوی
le poète
آلمانی
der poet
اسپانیایی
el poeta
ایتالیایی
il poeta
عربی
مشيرا
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مشعر" به طور کلی به معنای محل جمع آوری حجاج در روز عید قربانی است و به عنوان یکی از مکان‌های مهم در مراسم حج شناخته می‌شود. در قواعد فارسی و نگارشی، می‌توان به نکات زیر توجه کرد:

  1. نوشتار: کلمه "مشعر" باید به صورت صحیح نوشته شود و توجه به حروف و اعراب آن اهمیت دارد. حروف "م"، "ش"، "ع" و "ر" به ترتیب باید در نوشتار رعایت شوند.

  2. استفاده در جملات:

    • در جملات می‌توانید از این کلمه به عنوان اسم مکان استفاده کنید.
    • مثال: "حجاج در مشعر جمع می‌شوند."
  3. تلفظ: توجه به تلفظ صحیح کلمه در گفتار نیز مهم است. کلمه "مشعر" معمولاً به صورت [maʃ'ʕar] تلفظ می‌شود.

  4. قید و صفت: می‌توان از این کلمه به عنوان بخشی از ترکیبات دیگر نیز استفاده کرد، به عنوان مثال: "مشعر الحرام".

  5. نوشته‌های علمی و دینی: کلمه "مشعر" در متون دینی و تاریخی نیز کاربرد دارد، بنابراین رعایت دقت در استفاده از آن در این متون مهم است.

امیدوارم این نکات مفید واقع شوند! اگر سوال دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در روز عرفه، میلیون‌ها زائر به مشعر می‌روند تا دعا کنند و از رحمت الهی بهره‌مند شوند.
  2. جمعیت زیادی در مشعر گرد هم آمده بودند تا سنت‌های اسلامی را به جا آورند و بزرگی این روز را جشن بگیرند.
  3. مشعر به عنوان یکی از مکان‌های مقدس در سفر حج، جایی برای تفکر و عبادت در دل حجاج است.

واژگان مرتبط: حاکی، عقل، خرد، هوش، قوه درک، طرز فکر، ذهن، روحیه، اندیشه، قوه ذهنی، خاطر، خیال، ضمیر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری