جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

maš'uf
happy  |

مشعوف

معنی: مشعوف . [ م َ ] (ع ص ) دیوانه و شیفته ٔ دل رفته از جنون و بیم و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). شیفته و عاشق و محب . (غیاث ). عاشق . سخت دوستدار. شیفته . (یادداشت دهخدا) :
مکشوف به کوشش و به بخشش
مشعوف به قادم و به ذاهب .
انوری (دیوان چ سعید نفیسی ص 14).
|| خوشحال و خوشدل . (ناظم الاطباء) : سزاوارتر چیزی که زبان گوینده بدان مشعوف باشد و عنان جوینده بدان معطوف ، حمد و ثنای باری جلت قدرته و عَلت کلمته است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 6). مستوجب آن گردد که خاطر عاطر دریامقاطر فیض مآثر ملوک و امراء نامدار مسرور و مشعوف شود. (بهجت الروح ص 88).
... ادامه
676 | 0
مترادف: 1- خرسند، خرم، خندان، خوشوقت، شاد، شادان، محظوظ، مسرور 2- دلباخته، شيفته
متضاد: مغموم
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (مَ) [ ع . ] (اِمف .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: maS'uf
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 496
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
happy
ترکی
mutlu
فرانسوی
heureux
آلمانی
glücklich
اسپانیایی
feliz
ایتالیایی
contento
عربی
سعيد | مسرور , فرح , جذل , مبتهج , بهيج , مؤات , محظوظ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مشعوف" در زبان فارسی به معنای "خوشحال" یا "شادمان" است و به‌طور خاص برای توصیف وضعیتی استفاده می‌شود که فردی به خاطر چیزی بسیار خوشحال یا سرمست است.

قواعد و نکات نگارشی:

  1. نحوه‌ی نوشتن: کلمه "مشعوف" باید به صورت کامل و بدون هیچ اشتباه املایی نوشته شود. به عنوان مثال، نباید اشتباهاً "مشعف" نوشته شود.

  2. کاربرد: این واژه به طور معمول به عنوان صفت به کار می‌رود و معمولاً می‌توان آن را به طور مستقیم با مفعول مرتبط کرد. مثلاً:

    • او از موفقیتش مشعوف بود.
  3. نحو: این کلمه می‌تواند به‌عنوان صفت در جملات توصیفی به کار رود. به عنوان مثال:

    • او در مراسم تولدش مشعوف به نظر می‌رسید.
  4. هم‌نشینی با دیگر کلمات: این کلمه می‌تواند با قیدها یا صفات دیگر نیز ترکیب شود. مثلا:

    • او بسیار مشعوف بود.
    • در این روز مشعوف، دوستانشان گرد هم آمدند.
  5. جناس: این واژه ممکن است در شعر و ادبیات فارسی به صورت جناس یا با وزن‌های شعری به کار رود. این به غنی‌تر شدن متن کمک می‌کند.

  6. قید حال: برای توصیف حالتی که فرد در آن قرار دارد، می‌توان از قیدهای حال استفاده کرد:
    • او با خشک‌زبانی مشعوف بود.

با رعایت این نکات، می‌توان به درستی و زیبایی از کلمه "مشعوف" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. وقتی که خبر موفقیتش را شنید، مشعوف و شگفت‌زده شد و نتوانست خنده‌اش را پنهان کند.
  2. دیدن دوستان قدیمی در یک جمع مشعوف باعث شد که همه خاطرات خوب گذشته در ذهنشان زنده شود.
  3. بچه‌ها با دیدن تماشاگران پرشور، مشعوف و هیجان‌زده به اجرای نمایش خود ادامه دادند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری