جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mašq
drill  |

مشق

معنی: مشق . [ م َ ] (ع مص ) دراز و باریک اندام گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). باریک و دراز اندام گردیدن دخترک . (ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط). || بشتاب نیزه زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به شتاب زدن و خستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تازیانه زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زدن ، خاصه با تازیانه . یقال : مشقه عشرین سوطاً و مشقه ُ بسوطه مشقات و رشقه ُ بلسانه رشقات . (از اقرب الموارد). || بشتاب خوردن . || سست خوردن (کأنه ضد). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نوشتن حروف را.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادربیهقی ). در نوشتن کشیدن حروف را و عبارت اللسان : «مشق الخط یمشقه مشقاً مده و قیل اسرع فیه . (از اقرب الموارد). کشیدن حروف در نوشتن و بشتاب نوشتن . (از محیطالمحیط). || نوعی از آرمیدن با زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بشتاب آرمیدن با زن . (از محیط المحیط). || موی را شانه کردن . || کشیدن هر چیزی را تا بیازد و دراز گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پاره کردن جامه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || کم دوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زه کشیدن تا نرم گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || بهترین گیاه چریدن شتر. || ماندن طعام را زیاده از آنچه خورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سوزش آوردن جامه ٔ نو. یقال : مشق الثوب الجدید الساق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سوزش آوردن پوشاک نو، ساق پوشنده را. (ناظم الاطباء). || (اِمص ) فارسیان مشق بالفتح ، به معنی مداومت در امری استعمال نمایند. (از آنندراج ). مشخ ومداومت در کار. (ناظم الاطباء). تمرین ورزیدن . کاری را بارها انجام دادن تا ملکه گردد، همچون نوشتن خط، کشیدن نقاشی ، یا حرکات ورزشی چون شنا، فوتبال و عملیات نظامی همچون تیراندازی و حرکات صفی و جز اینها.
- مشق چیزی رساندن ؛ مشق بسیار کردن . (بهار عجم )(آنندراج ). مشق آن چیز کردن . تمرین و ممارست کردن در آن چیز :
چو صنعان مشق سودا می رسانم
شراب عشق ترسا میرسانم .
شیخ العارفین (از آنندراج ).
- مشق چیزی گرفتن ؛ مشق چیزی رساندن . بسیار مشق کردن . (بهار عجم ) (آنندراج ) :
به من چگونه رسد پیچ و تاب موی بر آتش
که من ز موی میان مشق پیچ و تاب گرفتم .
طالب آملی (از آنندراج ).
- مشق کردن ؛ تکرار کردن عملی را برای نیکو آموختن :
من درس عشق خواندم و او درس دلبری
گل کرد مشق عشوه و بلبل ترانه را.
کمالی .
|| (اِ) تخته یا کاغذی که بر آن خط نویسند. (ناظم الاطباء).تخته یا کاغذی که بر آن مشق کرده باشند. (آنندراج ).کاغذ یا لوحی که هنرجوی برای به دست آوردن مهارت و کاردانی در خوشنویسی مطابق شیوه ٔ خطاطی عبارتی را بطور مکرر بر آن نویسد ملاحظه و اظهارنظر استاد را.
... ادامه
624 | 0
مترادف: 1- رياضت 2- تمرين، ورزش 3- تكليف، درس 4- رژه، سان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: (مص م .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: maSq
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 440
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
drill | exercise , practice , training , rehearsal , the homework
ترکی
ev ödevi
فرانسوی
les devoirs
آلمانی
die hausaufgabe
اسپانیایی
la tarea
ایتالیایی
i compiti per casa
عربی
حفر | ثقب , نثر , تدرب , زرع في ثلم , درب , علم , نقل المعارف , نغب , تمرين , تدريب عسكري , دريل نسيج , بذر , صف بذور , أداة تشق الأثلام , صوت ثاقب , تدريبات
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مشق" در زبان فارسی به معنای تمرین نویسی یا فعالیت‌های آموزشی است. در اینجا به بررسی قواعد نگارشی و استفاده‌های مختلف این کلمه می‌پردازیم:

  1. نحو و دستور:

    • "مشق" یک اسم است و معمولاً به‌عنوان مفعول در جملات استفاده می‌شود.
    • می‌توان از "مشق" به‌عنوان اسم خاص (مانند "مشق ریاضی") و اسم عام (مانند "مشق‌های روزانه") استفاده کرد.
  2. جمع‌سازی:

    • جمع کلمه "مشق" به‌صورت "مشقات" است. به‌عنوان مثال: "مشقات این هفته را انجام بدهید."
  3. ادغام واژه‌ها:

    • "مشق" می‌تواند با دیگر واژه‌ها ترکیب شود و عبارات جدیدی ایجاد کند، مانند "مشق شبانه" یا "مشق هنری".
  4. نحوه نگارش:

    • در متون رسمی و نوشته‌های علمی، مهم است که "مشق" به‌طور صحیح و بدون اشتباه املایی نوشته شود.
    • در اسناد نوشته شده، بهتر است از نقطه‌گذاری‌ها در اطراف "مشق" استفاده شود (مانند علامت نقل قول یا ویرگول)، به ویژه اگر در جمله بخواهید توضیحات اضافی بدهید.
  5. شیوه استفاده در جملات:
    • "من هر روز مشق می‌کنم."
    • "مشق‌های ریاضی باید تا فردا تحویل داده شوند."

آشنایی با این قواعد به تسلط بیشتر بر زبان فارسی و استفاده صحیح از کلمه "مشق" کمک می‌کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. هر شب قبل از خواب، مشق‌های مدرسه‌ام را به دقت انجام می‌دهم تا آماده فردا باشم.
  2. معلم از ما خواسته است تا مشق فردا را در مورد موضوع حفظانگاشت بزنیم.
  3. مشق خواندن و نوشتن به من کمک کرد تا مهارت‌های زبانی‌ام را بهبود ببخشم.

واژگان مرتبط: مته، تمرین، مشق نظامی، عمل، ممارست، عادت، عرف، تعلیم، پرورش، اموزش، تحصیل، تدریس، تمرین نمایش، تکرار

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری