جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مضبوط. [ م َ ] (ع ص ) نیک نگاهداشته و حراست شده . و محفوظ. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) : آن اعمال و ولایت ها را چون شروان و شکی و دیگر اعمال به نان پاره بدیشان داد تا آن ثغر مضبوط ماند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 59). - مضبوطداشتن ؛ نگاه داشتن . حفظ کردن . نیک نگه داشتن چیزی یا جائی : حق سبحانه و تعالی ... را تا دامن قیامت ... مبسوط داراد و... و از... و معرت زوال انتقال محفوظ و مضبوط. (المعجم چ مدرس رضوی ص 17). - مضبوط کردن ؛ ضبط کردن و حفظ کردن و محارست کردن و مضبوط داشتن : جناح معدلت بر سر جهانیان مبسوط گردانیده و اطراف ممالک خراسان و عراق رامضبوط کرده . (لباب الالباب چ نفیسی ص 34). || رام شده . || گرفته شده و اخذشده و ضبطشده و متصرف شده . || بازداشت شده و محبوس . (ناظم الاطباء). - مضبوط نگاه داشتن ؛حفظ کردن . بازداشت کردن : به شیراز نیز کسی فرستاد که غازی بیک ذوالقدر نواب سکندرشأن ، سلطان محمد میرزا و برادران او را مضبوط نگاهداشته محافظت نمایند. (عالم آراء ص 227). || آراسته و مرتب گشته . (ناظم الاطباء). استوار و درست و عاری ازلغزش و غلط: اصل نسخه ٔ استانبول در سال 835 هَ . ق .در هرات نوشته شده و به غایت صحیح و مضبوط است . (قزوینی ، مقدمه ٔ چهارمقاله ٔ نظامی ). || بند وبست شده . || گنجیده شده . (ناظم الاطباء). || بایگانی شده . || محفوظ و استوارو سخت و قوی و توانا و محکم و پایدار. (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). - مضبوط کردن ؛ استوار کردن و سخت محکم نمودن . (ناظم الاطباء). || جای باران رسیده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). 1-اسم
2- بايگاني
3- ضبطشده ثبت شده
4- ضبط، گردآوري
5- محكم، استوار
6- بازداشت، توقيف
7- صحيح، درست، بي غلط
8- ضابطه مند
9- منظم، مرتب
10- محفوظ full كامل، مليء، حافل، شامل، زاخر، مزدحم، مطلق، متخم، منتفخ، شقيق، جمهوري، غني ب، أشبع، أصبح بدرا، مشى بالسرعة القصوى، ضربه في وجهة، من أصل معروف، بدر، ممتلىء güçlü fort stark fuerte forte
كامل|مليء , حافل , شامل , زاخر , مزدحم , مطلق , متخم , منتفخ , شقيق , جمهوري , غني ب , أشبع , أصبح بدرا , مشى بالسرعة القصوى , ضربه في وجهة , من أصل معروف , بدر , ممتلىء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مضبوط" در زبان فارسی به معنای محکم، استوار و قابل اعتماد است. برای استفاده درست از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی و زبانی، میتوان نکات زیر را در نظر گرفت:
نوشتار صحیح: کلمه "مضبوط" باید به همین شکل یعنی با حروف فارسی نوشته شود و از نوشتن آن به صورت اشتباه یا با املاءهای نادرست پرهیز شود.
موقعیت در جمله: این کلمه معمولاً به عنوان صفت مورد استفاده قرار میگیرد و میتواند قبل از اسم یا به عنوان خبر در جمله به کار برود. به عنوان مثال:
"این مستندات مضبوط هستند."
"دستگاه مضبوط امنیتی نصب شده است."
تطابق با نام: وقتی "مضبوط" به عنوان صفت به کار میرود، باید از نظر تعداد و جنس با اسم همخوان باشد. به طور مثال:
"اسناد مضبوط" (جمع مؤنث)
"قرارداد مضبوط" (مفرد مذکر)
معنی و مفهوم: در هنگام استفاده از این کلمه، دقت کنید که با مفهوم جمله همخوانی داشته باشد و به درستی مفهوم "محکم" و "قابل اعتماد" را برساند.
اجتناب از تکرار: در متنهای رسمی و ادبی، میتوان از معادلها و واژههای هممعنا برای جلوگیری از تکرار استفاده کرد.
با رعایت این نکات، به شکل صحیح و زبانپذیر از کلمه "مضبوط" در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
این کتاب اطلاعات بسیار مضبوطی درباره تاریخ فرهنگ ایران ارائه میدهد.
برای نگهداری منابع مالی، باید یک برنامه مضبوط و دقیق تهیه کنیم.
او با استفاده از شواهد مضبوط، ادعای خود را در جلسه مطرح کرد.