جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mezrāb
plectrum  |

مضراب

معنی: مضراب . [ م ِ ] (ع ص ) مرد سخت زننده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِ) آلت ِ زدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). در اصل بمعنی مطلق آلت زدن است . (آنندراج ). || زخمه ٔ رباب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و در عرف بمعنی زخمه ای که بر ساز زنند شهرت دارد و با لفظ زدن و رسانیدن و خوردن و شکستن مستعمل . (از آنندراج ). زخمه . (دهار چ بنیاد). زخمه ٔ سنتور و جز آن که سکافه و سکافره و شکافه نیز گویند. (ناظم الاطباء). آلت کوچکی است از فلز و جز آن که بدان بعضی از سازها چون تار را نوازند :
چو می رود حرکاتش ملایم است چنان
که وقت نازکی نغمه جنبش مضراب .
وحشی بافقی (دیوان ص 172).
بیخودی هرگز به کام خود می نابی نخورد
از نوا افتاد ساز عیش و مضرابی نخورد.
میرزا رضی (از آنندراج ).
منم کز فیض جانم چون شراب لعلگون گردد
بهر شریان که مضرابی رسانم ارغنون گردد.
طالب آملی (از آنندراج ).
تا به حدی عشق باز نغمه ام کز بعد مرگ
میزنم مستانه بر تار کفن مضراب را.
طالب آملی (از آنندراج ).
ناله برساز خویش می رقصد
درد بر تار رگ زد این مضراب .
ظهوری (از آنندراج ).
و رجوع به مضرب شود. || نوعی آلت صید مرغ و ماهی بوده است و آن کیسه مانندی است از تور که انتهای آن بتدریج باریک می گردد و دهانه ٔ آن بر حلقه ای یا چنبره ای از چوب یا آهن مانند کم غربیل بسته شده است و دسته ٔ درازی بر این حلقه تعبیه شده است که به دست می گیرند و مرغ را در هوا یا بر زمین یا بر شاخ درخت و ماهی را در آب چنان به سرعت می زنند و حلقه ٔ مضراب را بر او می افکنند که در کیسه ٔ توری گرفتار می گردد. (حاشیه ٔ کلیله چ مینوی ص 369) :
روان رستم اگر با زره به حرب شود
گریز خواهد از او چون کبوتر از مضراب .
ابوالفرج (دیوان چ چایکین ص 15).
دل از وداع رفیقان چو دیگ بر آتش
تن از غریو عزیزان چو مرغ در مضراب .
ابوالفرج (دیوان ایضاً ص 19).
اگر کبوتر گردد مخالفت ملکا
ز دام تو نجهد چون کبوتر از مضراب
مسعودسعد (دیوان ص 32).
که گر گریخته ٔدرگه تو مرغ شود
هوا سراسر در گرد او شود مضراب .
مسعودسعد (دیوان ص 34).
گر خصم تو آتش است من آب شوم
ور مرغ شود حلقه ٔ مضراب شوم .
؟ (از کلیله چ مینوی ص 369).
شب در این چرخ پرستاره ز رنج
چون کبوتر میان مضرابم .
مختاری (دیوان چ همائی ص 341).
زآسیب تو از فلک فروریزند
انجم چو کبوتران مضرابی .
انوری (دیوان چ مدرس ص 452).
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره ٔ تو به مضراب می زدم .
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 218).
- کبوتر در مضراب راندن ؛ خود را دچار مشکل کردن . خویشتن را گرفتار ساختن : دینی گفت بر این عزم که دیو گاوپای آمد و پای در این ورطه ٔ خطر نهاد خر در خلاب و کبوتر در مضراب می راند. (مرزبان نامه ص 94).
... ادامه
711 | 0
مترادف: زخمه، شكافه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] (موسیقی)
مختصات: (مِ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mezrAb
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1043
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
plectrum | pick , plectron
ترکی
Çarpan
فرانسوی
multiplicateur
آلمانی
multiplikator
اسپانیایی
multiplicador
ایتالیایی
moltiplicatore
عربی
المضاعف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مضراب" در زبان فارسی به معنای ابزاری برای نواختن سازهای زهی یا کوبه‌ای است. قواعد و نکات نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه عبارتند از:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "مضراب" باید به همین شکل نوشته شود و از نوشتن آن به فرم‌های نادرست مانند "مضراب" یا "مدراپ" اجتناب شود.

  2. تلفظ: این کلمه معمولاً با استرس بر روی "مُ" تلفظ می‌شود. تلفظ صحیح به درک بهتر واژه کمک می‌کند.

  3. نقطه‌گذاری: اگر "مضراب" در جملات استفاده شود، بسته به ساختار جمله، ممکن است نیاز به نقطه‌گذاری داشته باشد. مثلاً: "او با مضراب، نغمه‌ای زیبا نواخت."

  4. جمع بستن: جمع این کلمه به شکل "مضراب‌ها" است. مثلاً: "مضراب‌ها در سازهای مختلف متفاوت هستند."

  5. کاربرد: این واژه معمولاً در متون موسیقی، ادبیات و فرهنگ استفاده می‌شود.

  6. ترکیب‌ها: "مضراب" ممکن است با دیگر واژه‌ها ترکیب شود، مانند "مضراب نواز" یا "مضراب زنی".

با رعایت نکات فوق می‌توان به درستی از کلمه "مضراب" در نوشتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در نوازندگی تار، مضراب بسیار اهمیت دارد و تأثیر زیادی بر صدای ساز دارد.
  2. نوازنده با مضراب دقیق و حساس خود، احساس عمیقی را به شنوندگان منتقل کرد.
  3. مضراب‌های سریع و پرشور در موسیقی ایرانی، انرژی خاصی به قطعات می‌بخشد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری