جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مط. [ م َطط ] (ع مص ) کشیدن و دراز کردن .(آنندراج ). کشیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مطه مطاً؛ کشید آن را و دراز کرد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مط الشی ٔ مطا؛ کشید آن چیز را و دراز کرد. (ناظم الاطباء). || منبسط کردن . (از دزی ج 2 ص 599). || منبسط شدن . (دزی ایضاً). || کشیدن دلو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مَطَّ الدلو؛ کشید دول را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برچیدن ابرو و رخسار از تکبر و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مط الحاجبین و الخد؛ برچید ابرو و رخسار را از تکبر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دراز کردن انگشتان و خطاب کردن به آنها. مطالاصابع؛ دراز کرد انگشتان را و خطاب کرد به آنها. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). motor
کلمه "مط" در زبان فارسی به معنای "مطابق" یا "مـَط" (به معنی اهمیت یا شایستگی) نیست و به نظر میرسد که به صورت های مختلف وجود ندارد. اما ممکن است شما به کلمهای مشابه اشاره داشته باشید.
اگر منظورتان "مط" به عنوان یک فعل یا واژهی دیگر است، میتوانم به قواعد نگارشی و استفادههای مختلف آن بپردازم. به هر حال، کلمات دیگری مانند "مطابق" و "مطالعه" نیز وجود دارند که ممکن است نیاز به توضیح دربارهی آنها باشد.
لطفاً بیشتر توضیح دهید یا اگر کلمه دیگری مد نظر شماست، آن را مشخص کنید تا بتوانم دقیقتر به شما کمک کنم.