جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مظهر. [ م َهََ ] (ع اِ) جای بالا رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(از اقرب الموارد). محل صعود و جای بالا رفتن . ج ، مظاهر. (ناظم الاطباء). || محل ظهور و جای آشکارا شدن و جایی که در آن چیزی دیده میشود و آشکارا میگردد. (ناظم الاطباء). جلوه گاه . محل ظهور. جای پیدایش . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دل وجان اهل معنی ... به وجود مبارک آن معدن خلال جلال و مظهر دولت و اقبال مسرور. (المعجم چ دانشگاه ص 25). - مظهرالعجائب ؛ پیدایشگاه شگفتیها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - مظهرخوان ؛ خواننده ٔ مظهر و اشاره است به کتاب «مظهرالعجایب » عطار نیشابوری : مظهرم گویی بباید سوختن چشم مظهرخوان بباید دوختن . عطار. - مظهر قنات ؛ آنجا که آب قنات در سطح زمین عیان و جاری شود. محل پیدایش آب قنات بر روی زمین . || در تداول ، نماینده . مثل . نمایشگر. نشان دهنده . مجسم شده ٔ چیزی : فلائی مظهر تقوی و پرهیزگاری است . || تماشاگاه و منظر و تماشاخانه . (ناظم الاطباء). 1- تجلي گاه، تماشاگاه، تماشاگه، جلوه گاه، محل ظهور، منظر
2- تجلي، نمود
3- نماد، نشانه symbol, show, the embodiment مظهر tezahür manifestation manifestation manifestación manifestazione نماد، نشان، رمز، اشاره، علم، نمایش، نشان دادن، اثبات، ارائه
کلمه "مظهر" در زبان فارسی به معنای «نشانه»، «نمایشدهنده» یا «ظاهر» است و میتواند در زمینههای مختلفی استفاده شود. در اینجا به بررسی قواعد نگارشی و کاربردی مربوط به آن پرداخته میشود:
1. نوشتن و املای صحیح:
املای کلمه "مظهر" به همین صورت صحیح است و باید دقت شود که از اشتباهات املایی پرهیز شود.
2. تلفظ:
"مظهر" معمولاً به صورت /ma-z-har/ تلفظ میشود. توجه به لحن و تن صدا در استفاده از آن در جملات مهم است.
3. کاربرد:
"مظهر" میتواند به عنوان اسم در جملات به کار برود. به عنوان مثال:
"این مجسمه مظهر زیبایی و هنر است."
4. انشاء:
کلمه "مظهر" میتواند به عنوان نماد یا علامت در متون ادبی و هنری استفاده شود و میتواند به مفاهیم عمیقتری مانند عشق، زیبایی، حقیقت و... اشاره کند.
5. ترکیبها:
"مظهر" ممکن است با دیگر کلمات ترکیب شود:
مظهر محبت
مظهر علم
مظهر زیبایی
6. همخانوادهها:
واژههای همخانوادهای نظیر "ظاهر"، "ظهور" و دیگر مشتقات که در متنهای رسمی و ادبی کاربرد دارند، میتوانند در تحلیلهای معنایی کمککننده باشند.
7. رعایت نکات نگارشی:
در نوشتن جملهها، باید به وجود علامتهای نگارشی مناسب (نقطه، ویرگول و غیره) توجه شود.
همچنین دقت کنید که جملات به گونهای تنظیم شوند که مفاهیم به درستی منتقل شوند.
با رعایت این نکات، میتوان به شکل صحیح و موثری از کلمه "مظهر" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
درختان سرسبز در بهار، مظهر زندگی و شکوفایی طبیعت هستند.
دوستی و محبت بین مردم، مظهر انسانیت و همبستگی اجتماعی است.
این اثر هنری، مظهر خلاقیت و استعداد هنرمند در بیان احساساتش میباشد.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: نماد، نشان، رمز، اشاره، علم، نمایش، نشان دادن، اثبات، ارائه
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر