جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mo'ed[d]
the gain  |

معد

معنی: معد. [ م َ ع َدد ] (اِخ ) ابن عدنان . پدر قبیله ای است . (منتهی الارب ). نام جد نوزدهم حضرت پیغمبر است . (انساب سمعانی ص 6). از نسل اسماعیل و ازبزرگوارترین اولاد او در زمان خود بود. مادر او از قبیله ٔ «جرهم » بود. وی دارای ده فرزند شد که بزرگترین آنها نزار نام داشت . (از ترجمه ٔ تاریخ یعقوبی ج 1 ص 278). ابن عدنان بن اددبن الهمیسع از احفاد اسماعیل (ع )، جد جاهلی و از سلسله ٔ نسب نبی اکرم (ص ) است . هنگامی که حضرت رسول نسب خویش را برمی شمرد و به معدبن عدنان می رسید بازمی ایستاد و از آن تجاوز نمی کرد و می فرمود «کذب النسابون ». اما علمای انساب متفقند بر اینکه وی از فرزندان اسماعیل است و اختلاف در نام پدران وشماره ٔ آنهاست که میان او و اسماعیل بوده اند. (از اعلام زرکلی ). معد پدر نزار است و از نزار قبایل انمارو مضر و قضاعه و ربیعه و ایاد پیدا شدند و قضاعه به بطون مختلفی تقسیم شد و از آن جمله «تنوخ » است که به بحرین فرودآمدند و سپس به حیره کوچیدند و در آنجا دولتی تشکیل دادند که در تاریخ به لخمیون یا آل لخم وآل نصر و ملوک و حیره و مناذره معروفند. و رجوع به معد و نیز رجوع به آل نصر ولخم (ملوک ...) و لخم بن عدی الحارث بن مرة در این لغتنامه و العرب قبل الاسلام جرجی زیدان چ دکتر حسین مونس صص 191-196 و صص 221-241 و سنی ملوک الارض و الانبیاء تألیف حمزه ٔ اصفهانی ص 83 و مجمل التواریخ و القصص ص 152 و 228 و ترجمه ٔ البداء والتاریخ (آفرینش و تاریخ ) از انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ص 87 و تاریخ العرب تألیف دکتر فیلیپ حتی و... جزء اول چ 3 ص 107 شود.
... ادامه
385 | 0
مترادف: 1- آماده، مهيا 2- مرتب 3- شمرده شده، حساب شده
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی: معدّ] [قدیمی]
مختصات: (مُ عَ دّ) [ ع . ] (اِمف .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 114
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
the gain
عربی
الربح
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

مدل صحیح نوشتار و استفاده از کلمه "معد" به عنوان نام یک نوع فلز در زبان فارسی به این صورت است:

  1. استفاده صحیح: کلمه "معد" به تنهایی به معنای خاصی ندارد و به احتمال زیاد به اشتباه مورد استفاده قرار گرفته است. به طور کلی، در زبان فارسی، واژه‌ها باید در متن‌های مناسب و با معناهای مشخص به کار روند.

  2. نکات نگارشی:
    • اگر قصد دارید در مورد "معد" به عنوان یک واژه خاص یا اصطلاح علمی صحبت کنید، باید حتماً توضیحات بیشتری ارائه دهید تا مخاطب بتواند مفهوم مورد نظر شما را درک کند.
    • در متن‌های علمی و تخصصی، از واژه‌ها و عبارات جدید یا خاص در صورت نیاز استفاده کنید و در صورت لزوم، آنها را تعریف کنید.
    • مرتب بودن متن و استفاده از جملات کوتاه و واضح به فهم بهتر کمک می‌کند.

در نهایت، اگر منظور شما از کلمه "معد" چیز دیگری است یا نیاز به توضیحات خاص‌تری دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. معده من به غذاهای تند حساس است و همیشه عقب‌نشینی می‌کند.
  2. پزشک به من توصیه کرد که رژیم غذایی‌ام را برای بهبود عملکرد معده‌ام تغییر دهم.
  3. وقتی دچار استرس می‌شوم، احساس می‌کنم معده‌ام به هم می‌ریزد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری