جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mo'ze(a)l
difficult  |

معضل

معنی: معضل . [ م ُ ض ِ ] (ع ص ) امر معضل ؛ کار بی بیرون شو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخت دشوار. مشکل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کار دشوار و فرو بسته . (از اقرب الموارد) : و این معضل ترا چگونه دست دهد و این مشکل به کدام شکل روی نماید. (سندبادنامه ص 70). تا اگر مهمی پیش آید یا معضلی روی نماید بدین نامها دفع و رفع آن کنی . (سندبادنامه ص 228). || زنی که بچه آوردن بر او دشوار باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که بچه آوردن بر وی دشوار باشد و کذلک الدجاجة و غیرها. ج ، معاضیل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرد قوی و استوارخلقت و منه فی صفته صلی اﷲ علیه و آله : انه کان معضلا ای موثق الخلق . (منتهی الارب ). مرد قوی و استوارخلقت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مرد زیرک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سخت و شدید القبح . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شدید القبح . (اقرب الموارد). || داء معضل ؛ بیماری درمان ناپذیر. (از اقرب الموارد).
... ادامه
483 | 0
مترادف: بغرنج، پيچيده، دشوار، سخت، صعب، مساله، مشكل، معقد
متضاد: سهل، آسان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی: معضِل]
مختصات: (مُ ضَ) [ ع . ] (اِمف .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mo'zal
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 940
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
difficult | hard , the problem
ترکی
sorun
فرانسوی
le problème
آلمانی
das problem
اسپانیایی
el problema
ایتالیایی
il problema
عربی
عسير | صعب , معقد , عويص , صعب الإرضاء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "معضل" در زبان فارسی به معنای مشکلی بزرگ یا بحرانی است که حل آن دشوار می‌شود. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به چند نکته مهم است:

1. معنا و کاربرد:

  • تعریف: معضل به مسائلی اطلاق می‌شود که به راحتی قابل حل نیستند و اغلب نیاز به تدابیر و راه‌حل‌های پیچیده دارند.
  • کاربرد: می‌توان آن را در متون علمی، ادبی، و عمومی برای توصیف مشکلات اجتماعی، اقتصادی، یا فردی به کار برد.

2. قواعد نگارشی:

  • استفاده از علامت نگارشی: در جملاتی که "معضل" به کار می‌رود، می‌توانید از ویرگول یا دو نقطه برای توضیح بیشتر استفاده کنید. مثلاً:

    • "یکی از معضلات اجتماعی ما، بی‌کاری جوانان است."
  • نحوه استفاده در جمله: معمولاً "معضل" به عنوان اسم به کار می‌رود و می‌تواند با فعل‌های مختلف ترکیب شود:
    • "ما باید این معضل را بررسی کنیم."
    • "او راه‌حلی برای حل معضل ارائه داد."

3. قواعد صرفی:

  • کلمه "معضل" جمع ندارد و به صورت مفرد به کار می‌رود.
  • در صورت نیاز به بیان جمع، می‌توان از عبارات نظیر "معضلات" یا "مشکلات" استفاده کرد.

4. مثال‌های کاربردی:

  • "معضل ترافیک در کلان‌شهرها یکی از چالش‌های بزرگ است."
  • "تحصیلات عالی باید به حل معضلات اجتماعی کمک کند."

با رعایت این نکات، می‌توانید به درستی و به‌طور موثر از کلمه "معضل" در نگارش فارسی استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. معضل ترافیک در شهرهای بزرگ همچنان یکی از چالش‌های اصلی مدیریت شهری است.
  2. برای حل معضل آلودگی هوا، نیاز به همکاری بین دولت و شهروندان وجود دارد.
  3. بهبود نظام آموزشی یکی از راه‌حل‌های پیشنهادی برای کاهش معضل بیکاری در جوانان است.

واژگان مرتبط: مشکل، سخت گیر، سفت، شدید

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری