جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

ascertain  |

معلوم کردن

معنی: معلوم کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شناسانیدن . اطلاع دادن . خبردادن . (ناظم الاطباء) : و چون بازگشت معلوم کردند که خزر مستولی شده اند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 94).
خاقانی آن تست به هر موجبی که هست
معلوم کن ورا که تو خود زآن کیستی .
خاقانی .
سعدیا تا کی سخن در علم موسیقی رود
گوش جان باید که معلومش کنی اسرار دل .
سعدی .
و حکمت چیزهای کلی را معلوم کند. (مصنفات بابا افضل ج 2 ص 395).
- معلوم کسی کردن ؛ به او خبر دادن . او را مطلع کردن . به اطلاع او رساندن : به نزدیک ملک هیاطله رفت و معلوم ایشان کرد که ملک او را می رسد. (فارسنامه ابن البلخی ص 83).
|| شناختن . کشف کردن . (ناظم الاطباء). دانستن . تشخیص دادن : از وزیران پدر چه خطا دیدی که همه را بند کردی گفت خطایی معلوم نکردم ... (گلستان ). شنیدم که طرفی از خیانت نفس او معلوم کردند. (گلستان ). روا باشد روزی چند به شهر اندر آیی و کیفیت حال معلوم کنی . (گلستان ). هرکه در پیش سخن دیگران بیفتد تا پایه ٔ فضلش بدانند مایه ٔ جهلش معلوم کنند. (گلستان ). اثر عنایت فرانماید در لباس معاقبت تا بزرگان به فراست معلوم کنند و درآیند. (سعدی مجالس ). || ثابت کردن و محقق نمودن . || معین نمودن . || نشان کردن و علامت گذاشتن . || ظاهر کردن . (ناظم الاطباء).
... ادامه
620 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 460
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
ascertain | determine , reveal , define , locate , manifest , specify
عربی
حقق | تأكد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "معلوم کردن" در زبان فارسی به معنای مشخص کردن یا روشن کردن یک موضوع یا جنبه‌ای از آن است. برای استفاده صحیح از این ترکیب و نگارش درست آن، می‌توان به قواعد زیر توجه کرد:

  1. فعل و مفعول: کلمه "معلوم کردن" یک فعل مرکب است که معمولاً به دنبال آن یک مفعول می‌آید. مثلاً "او موضوع را معلوم کرد."

  2. جمله‌های فعال و منفعل: در جملات فعال، فاعل فعل را انجام می‌دهد و در جملات منفعل، عمل به فاعل نسبت داده نمی‌شود. مثلاً "موضوع معلوم شد" به جای "او موضوع را معلوم کرد."

  3. حروف اضافه: در برخی موارد برای بیان مفهوم دقیق‌تر، ممکن است نیاز به استفاده از حروف اضافه باشد. به عنوان مثال، "او دلیل را معلوم کرد."

  4. زمان فعل: توجه به زمان فعل (گذشته، حال، آینده) نیز در نگارش صحیح مهم است. مثلاً "او موضوع را در جلسه معلوم کرد."

  5. ادغام و ترکیب: در زبان محاوره، گاهی از اصطلاحات کوتاه‌تر یا معادل‌های دیگری به جای "معلوم کردن" استفاده می‌شود، اما در نوشتار رسمی بهتر است از شکل اصلی آن استفاده شود.

  6. نحوه استفاده در متون رسمی و غیررسمی: در متون رسمی، سعی کنید از "معلوم کردن" به معنای واضح و دقیق‌تر استفاده کنید و در متون غیررسمی ممکن است به شکل‌های غیررسمی‌تر اشاره کنید.

با رعایت این موارد می‌توان به درستی از "معلوم کردن" در جملات استفاده کرد.


واژگان مرتبط: محقق کردن، معین کردن، ثابت کردن، مشخص کردن، تعیین کردن، تصمیم گرفتن، حکم دادن، فاش کردن، ظاهرکردن، اشکار کردن، ظاهر ساختن، تعریف کردن، معنی کردن، قرار دادن، تعیین محل کردن، مستقر ساختن، مکانیابی کردن، بازنمود کردن، اشکار ساختن، اعلامیه دادن، تیین کردن، ذکر کردن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری