جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

moqasser
culprit  |

مقصر

معنی: مقصر. [ م ُ ق َص ْ ص ِ ] (ع ص ) آن که در کار سستی می کند و بازمی ایستد در کاری و کوتاهی کننده و آن که در تکالیف خود سستی و کوتاهی می کند. (ناظم الاطباء). آنکه کوتاه آمده است در وجیبه ای یا وظیفه ای به عمد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گناهکار. تقصیرکار :
خواری مکش و کبر مکن بر ره دین رو
مؤمن نه مقصر بود ای مرد و نه غالی .
ناصرخسرو.
برتر مشو از حد و نه فروتر
هش دار مقصر مباش وغالی .
ناصرخسرو.
نه بوده گه حمله پی رخش مقصر
نه کرده گه زخم سر تیغ محابا.
مسعودسعد.
گرچه در حق وی امسال مقصر بودیم
عذر تقصیر توان خواست از او سال دگر.
امیرمعزی .
در احکام نیک بندگی خود را مقصر شناسم . (کلیله و دمنه ).
به خاک پات که گر سر فدا کند سعدی
مقصر است هنوز از ادای احسانت .
سعدی .
گر ما مقصریم تو دریای رحمتی
جرمی که می رود به امید عطای تست .
سعدی .
هر چند در همه ٔ ابواب خود را مقصر و قاصر دانسته . (جامع التواریخ رشیدی ). بنابراین اگر یکی از ایشان در هیأتی از هیآت صلوة غافل و مقصربود و دیگر حاضر و مکمل ،اثر حضور حاضر حکم غفلت غافل زایل گرداند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 300). || آن که عطا را کم و ناچیز می کند. (از ذیل اقرب الموارد). || گازر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سفیدکننده ٔ جامه ها. (از اقرب الموارد). || آن که کوتاه می کند موی را. ج ، مقصرون . قوله تعالی : محلقین رؤسکم و مقصرین . (ناظم الاطباء). آن که ناخن یا موی سر را پس از فراغت ازحج کوتاه می کند.
... ادامه
992 | 0
مترادف: بزه كار، خاطي، خطاكار، تقصيركار، روسياه، گناهكار، مجرم، محكوم
متضاد: بي گناه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی]
مختصات: (مُ قَ صِّ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: moqasser
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 430
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
culprit | delinquent , criminal
ترکی
suçlu
فرانسوی
coupable
آلمانی
schuldig
اسپانیایی
culpable
ایتالیایی
colpevole
عربی
مجرم | المتهم بجريمة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مقصر" در زبان فارسی به معنای فردی است که در وقوع یک حادثه یا مشکل نقش داشته و به نوعی به آن مرتبط است. دربارهٔ این کلمه چند نکتهٔ نگارشی و قواعد استفاده از آن وجود دارد:

  1. نحوهٔ نوشتن: کلمه "مقصر" به همین شکل نوشته می‌شود و نیازی به اعراب‌گذاری ندارد.

  2. جنس کلمه: "مقصر" به صورت عمومی به فردی اشاره دارد و می‌تواند هم به مردان و هم به زنان اطلاق شود. در متون رسمی ممکن است برای اشاره به جنس مؤنث از واژه‌های دیگری استفاده شود، اما "مقصر" به خودی خود جنسیتی ندارد.

  3. قید و جمله: معمولاً این کلمه به عنوان اسم استفاده می‌شود و می‌تواند به تنهایی یا در کنار جملات به کار رود. برای مثال:

    • "او مقصر این حادثه است."
    • "در این موضوع، مقصر اصلی او بود."
  4. استفاده در جملات منفی: این کلمه معمولاً در جملات منفی بیان می‌شود تا نشان دهد که فرد مورد نظر به نوعی نقش منفی یا مسئولیتی دارد.

  5. چند معنایی: در برخی موارد، "مقصر" می‌تواند به معنای "خطاکار" یا "مسئول" نیز به کار رود، بنابراین با توجه به متن و بافت جمله، معنی دقیق آن ممکن است متفاوت باشد.

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "مقصر" به شیوه‌ای صحیح و موثر در نوشتار و گفتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در این حادثه، هیچ‌کس به‌طور مشخص مقصر نیست و شرایط ناگهانی باعث این اتفاق شد.
  2. او اعتراف کرد که در این سوءتفاهم مقصر بوده و باید بیشتر دقت می‌کرد.
  3. برای شناسایی مقصر واقعی این مشکل، باید مستندات و شواهد را به‌دقت بررسی کنیم.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری