جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

moqatta'
section  |

مقطع

معنی: مقطع. [ م َ طَ ] (ع مص ) بریدن . قطع. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به معنی قطع کردن نیز آمده و در این صورت مصدر میمی است .(غیاث ) (آنندراج ). || (اِ) جای برش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محل قطع و برش . (ناظم الاطباء) (ازمحیط المحیط) (از اقرب الموارد). برش . (واژه های نو فرهنگستان ایران ). || جای سپری شدن هر چیزی . ج ، مقاطع. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). منتها و آخر هر چیزی . (ناظم الاطباء). محل انتها و اتمام . (غیاث ) (آنندراج ) :
بزرگواری و آزادگی و نیکی را
زهر که یاد کنی مقطع است و ز او مبدا.
عنصری (دیوان چ قریب ص 38).
خوی کرام گیر که حری را
خوی کریم مقطع و مبدا شد.
ناصرخسرو.
بجزتو هیچکسی خسروی نداند کرد
که خسروی را از توست مقطع و مبدا.
مسعودسعد.
نمایش هنر تست جهل را مقطع
گشایش سخن تست عقل را مبدا.
امیرمعزی .
چاکری تست آز را شده مقطع
بندگی تست ناز را شده مبدا.
امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص 41).
قدم در راه مردی نه که راه و گاه و جاهش را
نباشد تا ابد مقطع نبوده ست از ازل مبدا.
سنائی (دیوان چ مصفا ص 29).
محنت من از فلک همچون فلک
نیست پیدا مقطع و مبدای او.
جمال الدین اصفهانی .
ملک ابد را رایگان مخلص بر او کرد آسمان
ملکی ز مقطع کم زیان کز عدل مبدا داشته .
خاقانی .
به مضلع خرد و مقطع نفس که در او
خلاص جان خواص است از این حراس خراب .
خاقانی .
قدیمی کاولش مطلع ندارد
حکیمی کاخرش مقطع ندارد.
نظامی .
در مقطع هر بابی ، مخلصی دیگر به دعا و ثنای زاهرش ... پدیدآوردم . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 8). چون سخن بدین مقطع رسانید ملک مثال داد تا آزاد چهره زمام تصرف و تدبیر دیوان و درگاه با دست کفایت خویش گرفت . (مرزبان نامه ، ایضاً، ص 294).
- حسن مقطع ؛ حسن انتها. خوبی پایان در شعر و کلام .
- مقطع کلام ؛ آخر کلام . (ناظم الاطباء).
|| آخر بیت غزل و قصیده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شعرا آخرین بیت قصیده را گویند زیرا بیت آخر انشاد قصیده را قطع می کند و آن را ختام نیز گویند. (از اقرب الموارد). شعرا مقطع را اطلاق کنند بر بیتی که پایان اشعار واقع و بدان ختم گردد و آن را مختم نیز گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون ) :
مطلع و مقطع قصاید را
سیم فرخی و قطرانم .
روحی ولوالجی .
در این مقطع به سعدالملک برنتوان دعا گفتن
که اندر کار خود دانا و زیرک سار و بیدارم .
سوزنی .
سر دشمنان تو استغفراﷲ
که خود دشمنان ترا سر نباشد
سخن بر سر دشمنت قطع کردم
که مقطع از این جای خوشتر نباشد.
؟ (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| مخرج حرف ، و از اینجاست که گفته اند: الحرف صوت معتمد علی مقطع محقق . (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 1200). مخرج حرف از حلق و زبان و لبها. (از اقرب الموارد). || حرف متحرک یا دوحرفی را نامند که حرف دوم آن ساکن باشد، پس ضَرَب َ از سه مقطع و موسی از دو مقطع ترکیب یافته ، بعضی گفته اند حرکت اعرابیه را مقطع گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 1200) (از اقرب الموارد). شیخ در کتاب شفا مقطع را در ازای حرکت استعمال کرده . (ازکشاف اصطلاحات الفنون ). || گاه مقطع را به وقف تفسیر کنند چه در حال وقف سخن بریده می شود. (کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 1200).
- مقطعالقرآن ؛ جای وقف قرآن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
|| در علوم طبیعی بریده ٔ جسم را برای مشاهدات میکروسکپی و یا عکس برداری و جز اینها مقطع گویند، و در گیاهان و اجسام گاه این برش از طول است که آن را مقطع طولی و گاه از عرض است که آن را مقطع عرضی نامند. درتشریح عمومی نباتات آرد: در مواقعی که شی ٔ مورد مطالعه ، ضخیم و حاجب باشد باید به استعانت تیغ با میکروتوم صفحات نازکی از آن را تهیه نمود و اگر برای تهیه ٔ مقاطع، نرم و نامناسب باشد باید آن را مدتی در الکل قرار داد تا برای تهیه ٔ مقطع و شروع عملیات میکروسکوپی آماده گردد. (گیاه شناسی ثابتی ص 14). || در ساختمان ، سطحی فرضی است که با برش فرضی در ارکان عمارت ، ستون ، تیرآهن و جز اینها در نظرگرفته میشود و مقاومت آنها را در مقابل فشار و جز اینها برآوردمی نمایند. و رجوع به مقاومت مصالح مهندس گوهریان ج 1ص 108 - 127 شود. || در فیزیک ، شکلی که از قطع یک جسم بوسیله ٔ یک صفحه بدست می آید . (فرهنگ اصطلاحات علمی ).
- مقطع اصلی ؛ مقطعی که در بلور، دارای خاصیت دوشکستی است . این مقطع صفحه ای است که از محور نور می گذرد و بر یکی از سطوح بلور عمود است . (فرهنگ اصطلاحات علمی ).
- مقطع مؤثر ؛ این اصطلاح در فیزیک هسته ای برای تشخیص سطح ظاهری یک اتم در موقع بمباران ذراتی نظیر نوترون و پروتون بکار می رود این مقدار معرف احتمال نوع برخورد ذره یا اتم است . (فرهنگ اصطلاحات علمی ).
|| شراب لذیذالمقطع؛ شرابی که آخر آن لذیذ باشد. (از اقرب الموارد). || مقطع الرمل ؛ آن جایی که ریگزار تمام می شود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مقطعالاودیة؛ اواخر وادیها. (منتهی الارب ). مقطعالوادی ؛ آخر رودبار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مقطعالحق ؛ جای التقای حکم در آن و نیز آنچه باطل بدان قطع گردد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مقطعالانهار؛ گذرگاه از جویها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
... ادامه
669 | 0
مترادف: 1- سيلاب، هجا 2- بيت آخر (غزل، قصيده) 3- برشگاه، محل قطع 4- مرحله، برهه
متضاد: مطلع
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (مُ قَ طَّ) [ ع . ] (اِمف .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: maqta'
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 219
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
section | profile , cut , segment , cross
ترکی
bölüm
فرانسوی
section
آلمانی
abschnitt
اسپانیایی
sección
ایتالیایی
sezione
عربی
قسم | مقطع , باب , جزء , فرع , قطاع , بند , شعبة , شريحة , دائرة , تقاطع , حي , قطعة , تقسيم , فصيل , منطقة , فرق , فرع شعبة , إقليم , جزء من فصل , قطع , انقسم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مقطع" در زبان فارسی به معنای "قسمت" یا "بخش" و همچنین به معنای "مدت زمان مشخص" استفاده می‌شود. برای نگارش و استفاده صحیح از این کلمه، باید به نکات زیر توجه کنید:

  1. نگارش صحیح: کلمه "مقطع" باید به صورت صحیح و با املای درست نوشته شود.

  2. مفهوم: این کلمه می‌تواند در زمینه‌های مختلف به کار رود، مثلاً در تحصیلات (مانند مقطع تحصیلی) یا در سایر زمینه‌ها (مانند مقطع زمانی).

  3. ترکیب‌ها:

    • "مقطع تحصیلی": به بخش‌های مختلف تحصیلی مانند دبستان، دبیرستان و دانشگاه اشاره می‌کند.
    • "مقطع زمانی": به دوره‌های مشخص زمانی اشاره دارد.
    • "مقطع تحکیم": به شرایط و وضعیت‌های خاص در زمان‌های مشخص اشاره دارد.
  4. قواعد صرف و نحو: طبق قاعده‌های صرف و نحو زبان فارسی، "مقطع" می‌تواند به عنوان اسم به کار رود و با سایر اجزای جمله ترکیب شود.

  5. نقش واژگانی: به عنوان اسم، این کلمه می‌تواند فاعل، مفعول و یا دیگر نقش‌ها را در جمله ایفا کند.

اهمیت دقت در استفاده از و نوشتن این کلمه به منظور جلوگیری از ابهام و اشتباهات مفهومی دوچندان است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در مقطع ابتدایی، کلاس‌های آموزشی با محتوای جذاب و هیجان‌انگیز برای دانش‌آموزان ارائه می‌شود.
  2. او در مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی مکانیک مشغول به تحصیل است و در حال تحقیق روی پروژه‌ای جدید می‌باشد.
  3. مقطع زندگی هر فرد می‌تواند تأثیر زیادی بر روی شخصیت و دیدگاه او نسبت به دنیا داشته باشد.

واژگان مرتبط: بخش، قسمت، برش، قطعه، دایره، نمایه، نیمرخ، خط نیمرخ، مقطع عرضی، برش عمودی، قطع، بریدگی، شکاف، تخفیف، بند، حلقه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری