جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ملتزم . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) بر خود لازم گیرنده . (غیاث ) (آنندراج ). || مأخوذ ازتازی ، متعهد. (ناظم الاطباء). بر گردن گرفته . گردن نهاده . برعهده گرفته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - ملتزم شدن ؛ متعهد شدن . (ناظم الاطباء). برعهده گرفتن . پذیرفتن . به گردن گرفتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : قرضی که از ره کرمت ملتزم شده ست هنگام آن رسید که ذمت بری کند. ابوالفرج رونی . خدمتها پذیرفت و قدری معین را ملتزم شد که هر سال بر طریق حمل به خزانه ٔ معموره ٔ او فرستد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 28). چیپال رسول فرستاد... و ملتزم شد که در حال فدیه ای بدهد و هر سال حمل لایق به خزانه ٔ معموره فرستد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 36).سعدالدین ملتزم و متکفل شد که به وجهی به حضرت عرضه دارد که هیچ مضرت و گزند به سر و مال ایشان عاید نگردد. (تاریخ غازان ص 42). جزیه قبول کردند، ملتزم شدند که سال به سال برسانند. (ظفرنامه ٔ یزدی ). - ملتزم گشتن ؛ ملتزم شدن . پذیرفتن : پادشاه ... دین حنفی را متقلد و ملتزم گشته ... (تاریخ غازان ص 96). و رجوع به ترکیب قبل شود. || مجبور و مضطر و مغلوب . - ملتزم کردن ؛ مجبور کردن . || پیرو ملازم و همراه و وابسته . (ناظم الاطباء). - ملتزم رکاب ؛ کسی که در رکاب بزرگی حرکت کند. آنکه همراه بزرگ یا فرمانروایی باشد. || ساکن و اجاره دار و مستأجر. || باج گیر و تحصیلدار. (ناظم الاطباء). || دست به گردن کسی اندازنده . (از اقرب الموارد). 1-صفت
2- ملازم، همراه
3- متعهد، موظف، عهده دار follower, answerable, binding تابع، المريد، محب، الخادم، المعجب بخادمه، التابع جزء من ماكينة، مرافق، أتباع bağlılık engagé engagiert comprometido impegnato پیرو، تابع، دنبالگر، تعقیب کننده، شاگرد، جوابگو، ضامن، مسئول، پاسخ دار، جواب دار
... ادامه
698|0
مترادف:1-صفت
2- ملازم، همراه
3- متعهد، موظف، عهده دار
تابع|المريد , محب , الخادم , المعجب بخادمه , التابع جزء من ماكينة , مرافق , أتباع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "ملتزم" در زبان فارسی به معنای پایبند بودن به یک امر یا تعهد است و بهطور کلی در متون رسمی و غیررسمی به خوبی استفاده میشود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نحوه نوشتار: کلمه "ملتزم" به صورت صحیح و با املای درست باید نوشته شود. از اشتباهات شایع میتوان به نوشتن آن به صورت "ملزم" اشاره کرد که نادرست است.
جنس و تعداد: "ملتزم" به عنوان یک صفت میتواند به افراد یا موضوعات مختلف نسبت داده شود و به صورت مفرد و جمع به کار رود. در صورت استفاده در مفرد، به فردی اشاره دارد که به تعهدی پایبند است، و در جمع به گروهی از افراد اشاره میکند.
تابعیت دستوری: این کلمه معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند با اسمهایی چون "موجبات"، "قوانین" و "تعهدات" همنوا شود. مثال: "افراد ملتزم نسبت به قوانین."
جایگیری در جمله: این کلمه میتواند بهعنوان یک صفت یا یک قید در جملات مختلف به کار رود. مثلاً: "او نسبت به وعدههایش ملتزم است."
استفاده در متنهای حقوقی و رسمی: کلمه "ملتزم" در متون حقوقی، اداری و رسمی بیشتر به چشم میخورد و بیانگر معنای قویتری از تعهد و پایبندی است.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "ملتزم" بهطور صحیح و مؤثر در نوشتار خود بهره ببرید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او به تمامی اصول اخلاقی و حرفهای ملتزم است و همیشه سعی میکند بهترین عملکرد را داشته باشد.
برای موفقیت در هر زمینهای، باید به اهداف خود ملتزم باشیم و هر روز بر روی آنها کار کنیم.
ملتزم بودن به برنامههای آموزشی میتواند به پیشرفت فردی و حرفهای کمک شایانی کند.