جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ملجا. [ م َ ] (ع اِ) مأخوذ از تازی ، مَلجَاء.پناهگاه و جای پناه و مأمن و جای امن و پشت و پناه و جای استراحت و آسایش . (ناظم الاطباء) : روزی است ازآن پس که در آن روز نیابند خلق از حکم عدل نه ملجا و نه منجا. ناصرخسرو. جاودان زی تو که ایمن بود از نکبت چرخ هرکه چون درگه تو مفزع و ملجا دارد. جمال الدین عبدالرزاق (دیوان چ وحید دستگردی ص 101). ملکت گرفته رهزنان برده نگین اهریمنان دین نزد این تردامنان نه جا نه ملجا داشته . خاقانی . من و ناجرمکی و دیر مخران در بقراطیانم جا و ملجا. خاقانی . بارگاه عصمةالدین روز بار خسروان را جا و ملجادیده ام . خاقانی . از مصاف بولهب فعلان نپیچانم عنان چون رکاب مصطفی شد مأمن و ملجای من . خاقانی (دیوان چ سجادی ص 324). به استناد و اعتضاد شهزاده و ملجا و مهرب حضرت او نتواند. (تاریخ غازان ص 86). و رجوع به ملجاء شود. - ملجای خواقین ؛ پشت و پناه پادشاهان . (ناظم الاطباء). - ملجای نوح ؛ کنایه از کوه جودی است که کشتی نوح علیه السلام آنجا فرود آمد. (برهان ) (آنندراج ). کوه جودی . (ناظم الاطباء). پناهگاه، پناه، حفاظ، مامن، ماوا، ملاذ refuge, resort, lucky لجأ، لجأه، ملجأ، مأوى، ملاذ پناه، پناهندگی، تحصن، پناه گاه، مفر، رفت و آمد مکرر، مامن، میعادگاه، مراجعه
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر