جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ملکه . [ م َ ل َ / ل ِ ک َ ] (ع اِ) قوت حصول شی ٔ در ذهن و قدرت کردن کاری که متمکن گرددبه طبیعت کسی . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، سرعت ادراک و دریافت و استواری هوش و فراست و قوت حصول چیزی در ذهن . (ناظم الاطباء). در کیفیات نفسانیه آنچه سریعالزوال بود حال گویند و آنچه بطی ءالزوال است ملکه خوانند. (خواجه نصیر طوسی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عبارت است از هیئتی که در جایگاه خود ثابت و راسخ باشد. بعبارة اخری ، زوال آن هیئت از جایگاه خود دشوار بود و این لفظ در برابر حالت استعمال شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). صفت راسخ در نفس : توضیح آنکه هرگاه به سبب فعلی از افعال هیئتی در نفس پیدا شود این هیئت را کیفیت نفسانی نامند و اگر این کیفیت سریعالزوال باشد آن را حال گویند، اما هرگاه بر اثر تکرار و ممارست ، در نفس رسوخ یابد و بطی ٔ الزوال شودملکه و عادت و خلق می گردد. (از تعریفات جرجانی ). کیفیت نفسانیه ٔ راسخه و ابتدای حدوث آن حال است . ج ، ملکات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). قال الشیخ فی الشفاء، ان الملکة کانت فی ابتداء حدوثها حالاً. (بحر الجواهر). خواجه ٔ طوسی گوید: ملکه هیأتی نفسانی بود که موجب صدور فعلی یا انفعالی شود بی رویتی . (فرهنگ علوم عقلی از اساس الاقتباس ) : خسرو اگرچه دانا بود چون سخن پردازی بزرجمهر ملکه ٔ نفس داشت از او مغلوب آمد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 3 93). همت بر مطالعه و مذاکره ٔ آن گمارد تا آن معانی در دل او رسوخ یابد... و آن عبارات ملکه ٔ زبان او شود. (المعجم ). و رجوع به اسفار ج 1 ص 138 و ج 2 ص 35 و مقولات ارسطو ص 71 وکشاف اصطلاحات الفنون ص 1328 و اخلاق ناصری ص 64 شود. - ملکه شدن ؛ در یاد ماندن . (ناظم الاطباء). راسخ شدن صفتی در نفس : ملکه شدن آن حالت باطن را بر وجهی که زوال نپذیرد. (اوصاف الاشراف ص 10). || در برابر لفظ عدم نیز به کار رود. (کشاف اصطلاحات الفنون ). مقابل عدم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). 1- ملك، قدرت
2- صفت، سجيه پادشاه queen,empress,crown,regina ملكة، اللوطي مشتهي المماثل، ملكة جمال kraliçe reine königin reina regina
کلمه "ملکه" در زبان فارسی به معنای همسر پادشاه و نیز به معنای زنی با مقام و مرتبه بالا در برخی فرهنگها استفاده میشود. در زیر به چند نکته نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نقطهگذاری:
در جملههایی که "ملکه" بهعنوان یک اسم خاص و شناخته شده در متن ذکر میشود، نیازی به نقطهگذاری خاصی نیست. اما اگر بخواهد بهعنوان بخشی از یک جمله استفاده شود، باید جمله به طور کامل و با رعایت قواعد دیکته و نقطهگذاری نوشته شود.
تضمین توافق عدد و جنس:
در صورتی که "ملکه" به عنوان یک اسم مؤنث مرجع مورد استفاده قرار گیرد، باید دیگر عناصر جمله نیز با آن توافق داشته باشند.
به عنوان مثال: "ملکه در قصر زندگی میکند." (شکل مفرد) یا "ملکهها در تاریخ گذشتۀ ایران نقش مهمی داشتهاند." (شکل جمع).
استفاده از صفات:
بهراحتی میتوان صفات مختلف را به کلمه "ملکه" اضافه کرد. برای مثال: "ملکه زیبا" یا "ملکه بخشنده". در اینجا باید به جنس و عدد صفات توجه شود.
کاربردهای فرهنگی و تاریخی:
در متون ادبی یا تاریخی، "ملکه" میتواند به شخصیتهای خاص یا تاریخی اشاره کند. این موضوع باید با توجه به زمینهی متن بررسی شود.
نحو و ساختار جمله:
"ملکه" میتواند نقشهای مختلفی در جمله ایفا کند، مثل فاعل، مفعول یا مشخصه. بنابراین ساختار جمله باید بر اساس نقشی که "ملکه" در آن دارد تنظیم شود.
در کل، کلمه "ملکه" بهعنوان یک اسم، با رعایت قواعد عمومی نگارش و نکات گفته شده بهراحتی میتواند در جملات مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
ملکه زیبایی و هوش خیرهکنندهای دارد که همه را مجذوب خود میکند.
در فرهنگ ما، ملکه نماد قدرت و حکمت است که مردم به او اعتماد دارند.
داستانهای قدیمی اغلب درباره ماجراهای جالب و چالشهای ملکهها روایت میکنند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر