ملوان
licenseمعنی کلمه ملوان
معنی واژه ملوان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- جاشو، دريانورد، كشتيبان، ملاح، ناوبان، ناوكار 2- شب وروز | ||
انگلیسی | sailor, seaman, seafarer, mariner, sailer, gob, jack tar, leatherneck, sailorman | ||
عربی | بحار، الملاح، ملاح | ||
ترکی | denizci | ||
فرانسوی | marin | ||
آلمانی | matrose | ||
اسپانیایی | marinero | ||
ایتالیایی | marinaio | ||
مرتبط | دریا نورد، ناوی، قایق بادبانی، بحر پیما، کشتیران، مقدار بزرگ و زیاد، خرخره، یک دهن غذا، تکه، تخته کف، جزو افراد تفنگداران دریایی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ملوان" در زبان فارسی به معنای فردی است که در کشتیها و سیستمهای دریایی فعالیت میکند و مسئولیتهای مختلفی را در آن محیط بر عهده دارد. در ادامه، برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
با رعایت این قواعد، میتوان به طور مؤثری از کلمه "ملوان" در نوشتار و گفتار فارسی بهره برد. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
| ||
واژه | ملوان | ||
معادل ابجد | 127 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | malavān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [مٲخوذ از سومری. فارسی؟] | ||
مختصات | (ملأ) | ||
آواشناسی | malavAn | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی ملوان | ||
پخش صوت |
ملوان . [ م َ ل َ ](ع اِ) شب و روز. (مهذب الاسماء) (دهار). شب و روز. واحد آن مَلا است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شب و روز یا قسمتی از آن دو. (از اقرب الموارد). به صیغه ٔ تثنیه ، شب و روز. (ناظم الاطباء). و رجوع به ملوین شود. کلمه "ملوان" در زبان فارسی به معنای فردی است که در کشتیها و سیستمهای دریایی فعالیت میکند و مسئولیتهای مختلفی را در آن محیط بر عهده دارد. در ادامه، برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: نحوه نوشتار: کلمه "ملوان" به صورت صحیح با حروف فارسی نوشته میشود و از حروف "م"، "ل"، "و"، "ان" تشکیل شده است. جمعسازی: جمع "ملوان" "ملوانان" یا "ملوانها" است. در محاوره و نوشتار میتوان از هر دو شکل استفاده کرد. صرف فعل: این کلمه میتواند به عنوان اسم فاعل در جملات به کار رود، به عنوان مثال: "ملوانان کشتی در حال آمادهسازی هستند." صفتسازی: از "ملوان" میتوان به عنوان صفت نیز استفاده کرد، مثلاً: "کارهای ملوانی." نکات نگارشی: با رعایت این قواعد، میتوان به طور مؤثری از کلمه "ملوان" در نوشتار و گفتار فارسی بهره برد.
- امثال :
من لم یؤدبه الابوان یؤدبه الملوان . (امثال و حکم ص 1749). نظیرِ: نعم المؤدب الزمان :
ای نیاموخته ادب ز ابوان
ادب آموز زین پس از ملوان .
سنائی (از امثال و حکم ایضاً).
رجوع به همین مآخذ شود.
1- جاشو، دريانورد، كشتيبان، ملاح، ناوبان، ناوكار
2- شب وروز
sailor, seaman, seafarer, mariner, sailer, gob, jack tar, leatherneck, sailorman
بحار، الملاح، ملاح
denizci
marin
matrose
marinero
marinaio
دریا نورد، ناوی، قایق بادبانی، بحر پیما، کشتیران، مقدار بزرگ و زیاد، خرخره، یک دهن غذا، تکه، تخته کف، جزو افراد تفنگداران دریایی