جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ملی . [ م َ ] (ع ص ) مخفف مَلی ٔ. توانگر. بادستگاه . (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر). قادر. مالدار. باتمکن : چون که نباشی به کار ایزد حق همچو به کار فلان ولی و ملی . ناصرخسرو (دیوان ص 444). بوعلی از اشرف و اشرف ز تو نازد به حشر پیش مختار و علی آن شاه کافی و ملی . سوزنی . باغ و گلستان ملی اشکوفه می کردند دی زیراک برریق از پگه خوردند خماران ما. مولوی (از نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر). کاهلم چون آفریدی ای ملی روزیم ده هم ز راه کاهلی . مولوی . یا به علم نقل کم بودی ملی علم وحی دل ربودی از ولی . مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر 4 ص 361). چند بهرامت خروشان با فقیر و با ملی چند کیوانت ستیزان با بخیل و با جواد. حاوی (حدیقه ٔ امان اللهی چ خیام پور ص 199). || پر.ممتلی : کعبه ٔ جاه تو ملی و وفی است به قضای حوائج جمهور. مسعودسعد. || فراوان . بسیار : با گشت زمان نیست مرا تنگدلی کایزد به یکی داد جهان سخت ملی . ناصرخسرو. || توانا. جلد. چابک : ای به خطاها بصیر و جلد و ملی نایدت از کار خویش خود خجلی . ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 286). عاجز چونی ز خیر و حق و صواب ای به خطاها بصیر و جلد و ملی . ناصرخسرو (ایضاً ص 287). 1- مربوط به ملت، عمومي
2- ملت گرا، ملت خواه
3- مردمي دولتي دولتي national, public, popular مواطن، قومي، وطني ulusal national national nacional nazionale قومی، وابسته به قوم یاملتی، عمومی، همگانی، اجتماعی، همگان، اشکار، محبوب، مشهور، خلقی، متداول
... ادامه
619|0
مترادف:1- مربوط به ملت، عمومي
2- ملت گرا، ملت خواه
3- مردمي