منتفج
license
98
1667
100
معنی کلمه منتفج
معنی واژه منتفج
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | following | ||
عربی | التالي، الآتي، بعد، الآتى، تابع، وراء، لاحق، إتباع، مريدون | ||
واژه | منتفج | ||
معادل ابجد | 573 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی منتفج | ||
پخش صوت |
منتفج . [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) متکبر و بزرگ منش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || پهلوی بلند. (آنندراج ). پهلو آماسیده و برآمده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || صید برانگیخته شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به انتفاج شود.
following
التالي، الآتي، بعد، الآتى، تابع، وراء، لاحق، إتباع، مريدون