جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: موز. [ م َ / م ُ ] (ع اِ) میوه ای گرمسیری است و در مصر و یمن و هندوستان و فلسطین بسیار می باشد ودرخت آن یک سال بیشتر بار ندهد و هر سال از بیخ می برند باز بلند می شود و میوه می دهد و آن را به هندی کیله خوانند و به ضم اول هم آمده و او به اندام ماه پنج شبه است . (از برهان ). مویز که به هندی کیله گویند.(منتهی الارب ). کیله و آن میوه ای است به هندوستان و این لغت عربی است و موز مکی به بزرگی بادنجان می شود.(آنندراج ). میوه ٔ یک نوع درختی گرمسیری که در مصر و یمن و هند و صومالی بسیار عمل می آید و ثمر آن از میوه های مأکول و درازای برگهایش از دو تا سه گز است . (از ناظم الاطباء). میوه ای باشد در مصر معروف . و موز مکی چون باتنگان [ بادنجان ] بود. (از لغت فرس اسدی ) (فرهنگ اوبهی ). لغت عربی است و به هندی او را کرک گویند و بیخ درخت او از دوزیاده نبود و چون درختان دیگر بزرگ نشود و ساق او باقی نماند و طعم موز پس از چیدن و چند روز داشتن خوش شود. میوه ٔ موز که در تابستان رسیده شود از زمستانی بهتر باشد و از بدر آمدن میوه ٔ او مدت دو ماه ببایدو میان شکوفه آوردن او و تمام رسیدن چهل روز باشد. (از تذکره ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی ). کیله . بنان . بانان . (اینکه صاحب برهان می گوید «موز به اندام ماه پنج شبه است و موز مکی به بزرگی بادنجان می شود»، او و اسلاف او را لغت نامه ٔ منسوب به اسدی به اشتباه انداخته . موز دو نوع است قسمی خرد و قسمی بزرگ . لکن موز مکی وجود خارجی ندارد و بیت طیان را غلط خوانده اند. طیان «مرمکی » گفته و آن مشهور است و سیاق کلام هم بر صحت این دعوی گواهی می دهد چه کردن موز در جام برای عطرو طعم شیرین که دارد امر بعیدی است . طیان می گوید: «مر اگرچه منسوب به مکه است برای بدی طعم آن را به جای شکر در جام نکنند» یعنی انتساب به بلدی طیب در نیکویی و بدی مر اثری ندارد و صاحب منتهی الارب موز را مویز ترجمه کرده و مانند صاحب برهان گوید که آن را به هندی کیله نامند). (از یادداشت مؤلف ) : موز مکی اگرچه دارد نام نکنندش چو شکّر اندر جام . طیان . موز با لقمه ٔ خلیفه به راز رطبش را سه بوسه برده به گاز. نظامی . جد، میوه ای است مشابه به موز. غفعف ؛ بار درخت موز. (منتهی الارب ). و رجوع به تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 334 و اختیارات بدیعی و تحفه ٔ حکیم مؤمن و مخزن الادویه و ذخیره ٔ خوارزمشاهی شود. - موز مکی ؛ درست نیست و آن مرمکی است که در شعر طیان به تصحیف موز مکی خوانده اند. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به توضیح ذیل موز در همین ستون شود. || (اصطلاح گیاه شناسی ) (موزها) نام تیره ٔ گیاهی از رده ٔ تک لپه ایها. طلح ، طلحة، درخت موز. (دهار). طلح منضود، درخت موز است .(منتهی الارب ). و طلح منضود، و اندر میان موز باشد بر یکدیگر گرد کرده . (تفسیر کمبریج ج 2 ص 341 سوره ٔ 29/56). || درخت طلح . (مجمل اللغة). درخت کیله که میوه ٔ آن معروف است . (از غیاث ). سرداح . سرداحة. (منتهی الارب ). گیاهی است پایا از رده ٔ تک لپه ایها که تیره ٔ خاصی را در این رده به نام تیره ٔ موزها به وجود آورده است . این گیاه با وجود عظمت و رشد و نمو زیادش از گیاهان علفی محسوب می شود و بر خلاف درختها و درختچه ها تنه اش چوبی و سخت نمی گردد. برگهای آن نیز بسیار بزرگ و طویل می شوند و گاهی طول یک برگ به سه متر بالغ می گردد و عرض هر برگ در راستای بیشترین پهنه از 60 سانتی متر نیز تجاوز میکند. گلهایش به طور فراهم در غلافی جای می گیرند و گل آخرینش شبیه خرما است . میوه اش گوشتدار و مطبوع و خوراکی است و مجموع میوه ها خوشه را به وجود می آورند که رژیم نامیده می شود. درخت موز در اکثر نقاط گرم دنیا کاشته می شود و اخیراً درنواحی جنوبی ایران به کشت آن مبادرت کرده اند. اصل این کلمه «موشه » و هندی است . و اخیراً از میناب به جیرفت برده اند و در بندر تیس نیز کاشته اند و ثمر می دهد. میوه ٔ آن را نیز موز می گویند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 286 و بیولوژی وراثت ج 1 ص 159 و نزهةالقلوب شود. || نرگس . (از انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به توضیح ذیل معنی بعد شود. || ترکش . (لغت فرس اسدی ) (فرهنگ اوبهی ). و رجوع به توضیح ذیل شود. صاحب برهان گوید «در بعضی نسخه ها به معنی ترکش که تیردان باشد و نرگس که گلی معروف باشد به نظر آمده است و می تواند بود که هر دو غلط باشد و «برگش » باشد یعنی برگ درخت موز را نیز موز می گویند و تصحیف خوانی کرده باشند» -انتهی . صاحب برهان در غلط شمردن ترکش و نرگس ذی حق است و «برگش » دنباله داشته و کاتب حذف کرده است و سپس آن را نرگس و ترکش خوانده اند. مثلاً اصل این بوده : و برگش به درازای چند گز است . (یادداشت مؤلف ). banana, the banana موز، شجرة الموز muz la banane die banane el plátano la banana
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر