جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mo[w]ze'
position  |

موضع

معنی: موضع. [ م َ ض ِ ] (ع اِ) جای گذاشتن و نهادن . (ناظم الاطباء). جای نهادن چیزی . (غیاث ) (آنندراج ). جای نهادن . نهادن گاه . ج ، مواضع. (یادداشت مؤلف ). || جای . (منتهی الارب ). به معنی مطلق جاست . (از غیاث ) (آنندراج ). نزد حکما مرادف است با لفظ مکان . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). جا. مکان . محل . جایگاه . (یادداشت مؤلف ) (دهار) (از مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن جرجانی ) : چنان سازم که موضع ایشان را معین شود تا آنجا ساکن گردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 596). اینجا... موضعی خوش است . (کلیله و دمنه ). آن گاه آن را موضعی به فرمان ملک تعیین افتد. (کلیله و دمنه ).
بدیشان گفت کان موضع کجای است
که شیرین را بر آن میل و هوای است .
نظامی .
کرده شب منزل به یک موضع به هم
مشرقی و مغربی قانع به هم .
مولوی .
به آب دریا بنگر که تا ز موضع خویش
سفر نکرد نیامد از او پدید گهر.
ازرقی هروی .
هرچه خواهی کن که ما رابا تو روی جنگ نیست
سر نهادن به در آن موضع که تیغ افراشتی .
سعدی .
گفتی که صبور باش هیهات
دل موضع صبر بود بردی .
سعدی .
موضعی خوش و خرم و درختان دلکش سر درهم . (گلستان ).
- موضع خور ؛ موضع خورشید. محل و موقعیت نجومی خورشید. مکان خورشید با توجه به موقع آن با دیگر اجرام سماوی :
هر روز ز ماه سیزده تخمین کن
پس بیست و شش اضافه و تعیین کن
هر برجی را ز موضع خور سی گیر
می دان درجات مه مرا تحسین کن .
(از امثال و حکم دهخدا).
|| مورد. جانب . محل . (از یادداشت مؤلف ). مقام . موقع :
نه به یک شغل ستوده ست و به یک موضع
که به هر کار ستوده ست و به هر معدن .
فرخی .
گویی مکنش لعنت دیوانه ام که خیره
شکر نهم طبرزد در موضع تبرزین .
ناصرخسرو.
از آن موضع که به ذکر انوشیروان رسیده آمده است تا اینجا سراسر حشو است . (کلیله و دمنه ). وهر سببی را علتی و هر علتی را موضعی و مدتی که حکم بدان متعلق باشد. (کلیله و دمنه ). عاجزتر ملوک آن است که ... هرگاه حادثه ای بزرگ افتد... موضع حزم و احتیاط را بگذارد. (کلیله و دمنه ). آفت ملک شش چیز است ... تقدیم نمودن ملاطفت در موضع مخاصمت . (کلیله و دمنه ). عقل مرد را به هشت خصلت بتوان شناخت : ... چهارم موضع شناختن راز. (کلیله و دمنه ). علما گویند: مقام صاحب مروت به دو موضع ستوده است : در خدمت پادشاه ... یادر میان زهاد. (کلیله و دمنه ). || مهر و دوستی . (ناظم الاطباء). موضعة. رجوع به موضعة شود. || (اصطلاح صرفی ) نزد علمای صرف اسم ظرف مکان می باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
... ادامه
383 | 0
مترادف: 1- جا، جايگاه، ماوا، محل، مقام، مقر، مكان، موقعيت، موقف 2- جبهه 3- راي، عقيده، نظر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: مَوضع، جمع: مواضع]
مختصات: (مُ ض ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mowze'
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 916
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
position | stand , spot , locality , subject
ترکی
ders
فرانسوی
sujet
آلمانی
thema
اسپانیایی
sujeto
ایتالیایی
soggetto
عربی
وضع | موقف , مركز , موقع , موضع , منصب , مكانة , مكان , حالة , رأي , وضع حرج , وضع حالة , موقف من قضية , مركز إجتماعي , مركز منصب , مقام منزلة , وضع حط , وظيفة , وقع , كان في موقع , كمن , وضعه فى موضع معين
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "موضع" در زبان فارسی به معنای "مکان"، "جایگاه" یا "موضع‌گیری" استفاده می‌شود. مانند هر کلمه دیگر، استفاده صحیح و معنادار از این کلمه نیازمند رعایت برخی قواعد نگارشی و زبان‌شناسی است. در ادامه به چند مورد مهم اشاره می‌شود:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "موضع" به همین شکل نوشته می‌شود و از نظر املایی صحیح است. توجه به تلفظ صحیح آن نیز مهم است.

  2. نحوه استفاده: "موضع" می‌تواند در جملات به عنوان اسم استفاده شود. مثال:

    • "موضع او در این موضوع مشخص نیست."
    • "ما باید موضع خود را در این قضیه تعیین کنیم."
  3. جمع و مفرد: "موضع" در حالت مفرد است و فرم جمع آن "مواضع" می‌باشد.

    • مثال: "مواضع مختلف در این مسئله باید بررسی شود."
  4. نقش‌های دستوری: این کلمه معمولاً به عنوان اسم فاعل یا اسم مفعول در جملات به کار می‌رود.

  5. هم‌نشینی‌ها: "موضع" معمولاً با پسوندها و ترکیب‌های مختلف به کار می‌رود. به عنوان مثال:

    • "موضع حقوقی"
    • "موضع سیاسی"
  6. خودداری از ابهام: در نوشتار و گفتار بهتر است مشخص کنید که "موضع" به چه چیزی اشاره دارد تا از ابهام جلوگیری شود.

با رعایت این موارد، می‌توانید از کلمه "موضع" به صورت صحیح و مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در جلسه‌ی دیروز، موضع گروه ما نسبت به موضوعات مهم به‌خوبی بیان شد.
  2. موضع کشور در مذاکرات بین‌المللی می‌تواند تأثیر زیادی بر نتایج آن داشته باشد.
  3. او همیشه موضع محکمی در برابر ناعدالتی‌ها اتخاذ می‌کند و برای تغییر وضعیت تلاش می‌کند.

واژگان مرتبط: موقعیت، مکان، جایگاه، وضعیت، پایه، ایستگاه، توقف، دکه، نقطه، لکه، لحظه، محل خاص

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری