جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mo[w]zu'
subject  |

موضوع

معنی: موضوع . [ م َ ] (ع ص ، اِ) مرد زیان زده در تجارت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد زیان کرده در تجارت . (ناظم الاطباء). || شتری که بر سر خود بی شبان و راعی چرا کند و به شب به خانه بازآید. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
- بعیر حسن الموضوع ؛ شتر شتاب نیکو. (ناظم الاطباء). شتر نیکو تیزرفتار. (منتهی الارب ). راهوار. (ناظم الاطباء).
|| (اصطلاح حدیث ) حدیث موضوع ، حدیث ساخته و بربسته . (ناظم الاطباء). موضوعة. (احادیث الموضوعة) (منتهی الارب ). رجوع به موضوعة شود. جعلی . ساختگی . مصنوع . مجعول . برساخته . بربسته . حدیث مجعول وساختگی بی اصل را گویند. (از یادداشت مؤلف ). در اصطلاح اهل حدیث ، حدیثی را گویند که به دروغ به حضرت رسول (ص ) نسبت داده شود. و آن را مختلف الموضوع نیز گویند. و روایت آن در صورتی که دروغ بودنش معلوم باشد حرام است و همچنین عمل بدان و سبب آن فراموشی یا افتراء و یا مانند آنهاست . و شناخته می شود به اقرار واضعیا قرینه ای در راوی و مروی عنه و در خلاصةالخلاصة است که فرقه ٔ کرامیه و مبتدعه به منظور ترغیب و ترهیب ، وضع حدیث را جایز می دانند و آن مخالف وضع اجماع مسلمانان است . و آنچه از شرح النخبة و مقدمه ٔ شرح المشکوة برمی آید در اصطلاح آنان حدیث موضوع حدیثی را گویند که راوی آن مظنون به دروغگویی باشد و ثبوت دروغ و ساختگی بودن حدیث موردنظر را لازم نمی دانند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ص 1488). موضوع آن است که جمعی از اهل اهوا و بدع از برای ترغیب بر امری یا تنفیر از چیزی آن را وضع کرده باشند و این بدترین اقسام ضعیف است . و اگر کسی به وضع آن عالم بود روایت آن جایز نبود مگر بیان حال آن کند به خلاف بقیه ٔ اقسام که ایراد آن جهت ترغیب یا ترهیب جایز بود و علم به وضع یا به اقرار واضع معلوم شود یا به رکاکت لفظ و معنی آن یا به مخالفت معلومی که مقطوع باشد. واضعان چند قسمند: اول - کرامیه که برای ترغیب یا ترهیب جایز داشته اند. دوم -زنادقه که ایشان چون خواستند چیزی چند که در دین جایز نبود زیاده کنند احادیث بسیار وضع کردند. چنانکه در حدیث «لانبی بعدی « »الا اَن ْ یشاء ﷲ» افزودند. سوم - جمعی که خواستند به واسطه ٔ آن به ملوک و سلاطین تقرب جویند. چهارم - گروهی که بنابر ضعف اعتقاد و عصبیت و عناد چنانکه مراد ایشان بود مبالات ننمودند و وضع می کردند همچو مأمون بن احمد مروزی در گفتارش : یکون فی امتی رجل یقال له محمدبن ادریس . و امثال آن و این قسم بیشتر است . (از نفایس الفنون قسم اول مقاله ٔ دوم ص 106). || به معنی مقصودی که از آن در عملی بحث کنند. (غیاث ). موضوع هر علم ، چیزی است که در آن علم بحث می شود از عوارض ذاتی آن مثلاً موضوع علم طب ، تن آدمی است و آنچه بدان تعلق دارد. و موضوع علم منطق ، تصور و تصدیق است و موضوع علم صرف ، شناخت کلمه و خصوصیات آن است و موضوع علم نحو، شناخت جمله و اجزای تشکیل دهنده ٔ آن . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح منطق ) مبتدایی را که در مقابل خبر باشد، موضوع گویند و خبری که در مقابل مبتدا بود محمول ، چنانکه گویند: الانسان حیوان ، پس انسان موضوع و حیوان ، محمول است . (ناظم الاطباء). موضوع در منطق همان است که در نحو مبتدا گویند و آن اقتضای خبر کند و آن موصوف است . (از مفاتیح ). موضوع در منطق ، همان مبتدا یا مسندالیه در نحو است ، مقابل محمول که خبر یا مسند می باشد. (از یادداشت مؤلف ). در اصطلاح منطقیان : به معنی مبتدا که در مقابل خبر باشد وخبر که در مقابل مبتدا باشد آن را محمول گویند چنانچه در جمله ٔ «انسان حیوان است » انسان ، موضوع و حیوان ، محمول او باشد. (از غیاث ) (از آنندراج ) :
محمول نیی چنانکه اعراض
موضوع نیی چنانکه جوهر.
ناصرخسرو.
|| (اصطلاح فلسفی ) هر چیزی را که در وجود نیاز به حالی و عرضی نداشته باشد موضوع گویند، در مقابل محل که قوامش به حال است بنابراین هیولا و ماده محل صورتند. دیگر آن که حال ممکن است جوهر باشد چنانکه صورت که حال در ماده است جوهر است و محل نیز جوهر است برخلاف آنچه حال و عارض بر موضوع شود. (از فرهنگ علوم عقلی سیدجعفر سجادی ). || نهاده شده . ساخته شده . (ناظم الاطباء) (غیاث ). وضعشده . (ناظم الاطباء). نهاده . نهاده شده . (یادداشت مؤلف ): امروز بحمداﷲ... اساس عدل و انصاف موضوع است و رسم بدعت و ظلم و جور مدفوع و مرفوع . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 12).
... ادامه
659 | 0
مترادف: 1- سوژه، مبحث 2- مساله، مشكل، مطلب 3- محمول 4- باب، خصوص، فقره 5- قضيه 6- نهاده، گذارده 7- وضع شده، قرارداده شده 8- ساختگي، مصنوع، مجعول، مكذوب 9- مبتدا
متضاد: محمول
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: مَوضوع، جمع: مواضیع و موضوعات]
مختصات: (مُ) [ ع . ] (اِمف .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mowzu'
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 922
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
subject | theme , issue , topic , matter , subject matter , object , point , question , problem , story , motif , plot , fable , leitmotiv
ترکی
sorun
فرانسوی
problème
آلمانی
ausgabe
اسپانیایی
asunto
ایتالیایی
problema
عربی
موضوع | تابع , موضوع دراسي , رعية , مسند , المرؤوس , باب , التابع , مرؤوس , مأمور , شخص تدرس إنفعالات , خاضع , معرض ل , خضع , عرض , أطاع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "موضوع" در زبان فارسی به معنای مسأله یا موضوعی است که در مورد آن بحث یا تحقیق می‌شود. در نگارش فارسی، برای استفاده صحیح از این کلمه و قواعد مرتبط با آن، نکات زیر را مد نظر داشته باشید:

  1. صرف و نحو:

    • "موضوع" یک اسم است و معمولاً به عنوان اسم مفعول یا اسم مصدر در جملات به کار می‌رود.
    • در جملات، "موضوع" می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول و یا مبتدا قرار گیرد.
  2. مفرد و جمع:

    • "موضوع" به صورت مفرد است و جمع آن "موضوعات" می‌باشد.
  3. کاربرد در جملات:

    • می‌توانید از "موضوع" در ابتدای جملات برای شفاف‌سازی موضوعات استفاده کنید: مثلاً "موضوع این پژوهش..."
    • همچنین می‌تواند در جملاتی مانند "موضوع بسیار جالبی است" یا "به موضوع توجه داشته باشید" به کار رود.
  4. نکات نگارشی:

    • باید دقت کنید که "موضوع" در نوشتار به صورت درست نوشته شود و از اشتباهات املایی مانند "مضوع" پرهیز شود.
    • به هنگام استفاده از "موضوع" در متون رسمی، بهتر است از عبارات قوی و شفاف استفاده کنید.
  5. نکات معنایی:
    • در انتخاب واژه‌ها برای توصیف "موضوع"، سعی کنید از واژه‌های مناسب و مرتبط با موضوع بحث استفاده کنید.
    • می‌توان "موضوع" را با صفاتی مانند "مهم"، "جالب"، "جدید" و... توصیف کرد.

با رعایت این قواعد، می‌توانید از کلمه "موضوع" به صورت مؤثر و صحیح در نگارش فارسی خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. موضوع جلسه فردا بررسی پروژه‌های جدید شرکت خواهد بود.
  2. او همیشه درباره موضوعات اجتماعی با دوستانش بحث می‌کند.
  3. من کتابی در مورد موضوع روانشناسی خواندم که بسیار جالب بود.

واژگان مرتبط: در معرض، تحت، فاعل، شخص، زمینه، انشاء، ریشه، شاهد، شماره، نشریه، نسخه، عمل، فرزند، سرفصل، ماده، اهمیت، امر، چیز، موضوع اصلی، شیء، هدف، مفعول، مقصود، شیی، نقطه، نکته، مرحله، درجه، ممیز، سوال، پرسش، سئوال، مسئله، مشکل، سختی، چیستان، داستان، قصه، گزارش، روایت، حکایت، موتیف، اصل، مایه اصلی، شکل عمده، طرح، توطئه، قطعه، نقشه، دسیسه، افسانه، دروغ، حکایت اخلاقی، موضوعمهم تکراری

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری