جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مولد. [ م َ ل ِ ] (ع اِ) زمان ولادت . (آنندراج ) (غیاث ). هنگام زادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هنگام تولد. زایچه . گاه زادن . هنگام زادن . زمان زادن . سال ولادت . تاریخ ولادت . (یادداشت مؤلف ). || جای زادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جایی که در آنجا کسی از مادر متولد گردد. زادبوم . خُهْر. وطن . زانیج .(ناظم الاطباء). جای ولادت و وطن . (غیاث ) (آنندراج ). آنجا که بچه بر زمین آید. (السامی فی الاسامی ) (از مهذب الاسماء). مثبر. مسقطالرأس . محل ولادت . جای زادن بچه . آنجا که بچه بر زمین آید گاه زادن . زادگاه . زادبوم . جای زادن . زادبود. (یادداشت مؤلف ) : چرا پس چون هوا او را به قهر از سوی آب آرد به ساعت باز بگریزد به سوی مولد و منشا. ناصرخسرو. مهر و ماه او را دو طفلانند اینک هر دو را گاهواره بابل و مولد خراسان آمده . خاقانی . ترک چون هست به انداختن زوبین جلد چه زیان دارد اگر مولد او دیلم نیست . خاقانی . بخندید و از مولدم پرسید. گفتم از خاک پاک شیراز. (گلستان ). مولدم جام و رشحه ٔ قلمم جرعه ٔ جام شیخ الاسلامی است . جامی . || زمان ولادت حضرت محمد(ص )، چنانکه میلاد، زمان ولادت حضرت عیسی علیه السلام را گویند. (از ناظم الاطباء). || (اصطلاح نجوم ) هنگام زادن و برآمدن مردم که طالع هرکس را از شکلهای کواکب که در آن وقت بوده گیرند.بیرونی گوید: او را [ مردم را ] دو ابتداست یکی وقت کِشتن و او را مسقطالنطفه خوانند و دیگر وقت برآمدن و آن زادن است و او را مولد خوانند. از کواکب و شکلهای ایشان اندر وقت مولد، هیلاج دانسته آید و کذخداه و مبتزها و عطیات و زیادت و نقصانات و قواطع. وز تحویل سالهای مولد، انتهاها دانسته آید و تسییرها و خداوندان دور و جان بختار و مدبر و خداوند هفته و فرداها. (التفهیم ص 519). مولد چون به جای باید آوردن و عملش چگونه است ؟ چون بچه از مادر جدا شود ارتفاع آفتاب بگیر اگر روز باشد، و طالع و درجه ٔ او بیرون آر که آن طالع مولدش باشد و گر شب بود ارتفاع کوکبی گیر از کواکب ثابته ٔ معروف کاندر عنکبوت اسطرلاب باشد وز وی طالع بیرون آر. (التفهیم ص 527). زادگاه، مسقطالراس، موطن، ميهن generating, producing, produced, bringing forth, born, begetting, begotten, generator, producer, generatrix, begetter, birthplace, time of birth إنتاجي üretken productif produktiv productivo produttivo ساخته، منتج، متولد، زاد، زاییده شده، مولود، طبیعی، ژنراتور، مولد برق، دینام، زاینده، زایاد، سازنده، تولید کننده، احدای کننده، وجوداور، ولد، محل تولد، زادبوم، تولدگاه
generating|producing , produced , bringing forth , born , begetting , begotten , generator , producer , generatrix , begetter , birthplace , time of birth
ترکی
üretken
فرانسوی
productif
آلمانی
produktiv
اسپانیایی
productivo
ایتالیایی
produttivo
عربی
إنتاجي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مولد" در زبان فارسی به معنای "زاینده" یا "تولید کننده" است و میتواند در متون مختلف به کار برود. در نگارش و استفاده از این کلمه، باید به چند نکته توجه کنید:
جنس کلمه: "مولد" یک اسم مذکر است و در جملات و عبارتها باید به همین نکته توجه داشت.
کاربردها: "مولد" ممکن است به معنای دستگاهی که برق تولید میکند (مانند مولد برق) یا به عنوان یک صفت برای چیزهایی که تولید میکنند، به کار رود.
ترکیب و استفاده: میتوان این کلمه را در ترکیبات مختلف به کار برد. به عنوان مثال:
"مولد برق"
"مولد زنده" (به معنای تولیدکننده موجودات زنده)
نحوه املاء: به خاطر داشته باشید که املای درست این کلمه "مولد" است و از املای نادرست آن خودداری کنید.
نحوه نطق: هنگام گفتن این کلمه، باید بر روی حرف "د" تأکید کنید تا تلفظ صحیح آن حفظ شود.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مولد" به درستی در نگارشهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
مولدهای جدید انرژیهای تجدیدپذیر میتوانند به کاهش آلودگی کمک کنند.
در این کارگاه، ما به آموزش نحوه ساخت مولدهای برق کوچک خواهیم پرداخت.
با استفاده از یک مولد باد، میتوانیم برق مورد نیاز خانه را تامین کنیم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر